کف‌بینی و حاشیه‌های مرحله دوم المپیاد ادبی 1394
- شروع کننده موضوع IRYSC-team
- تاریخ شروع
- برچسپ ها آزمون آموزش آینه ادبی استفاده المپیاد المپیاد ادبی المپیاد ادبی 1393 المپیاد ادبی 1394 المپیادی بررسی بیست و هشتمین المپیاد ادبی سوال قوانین مرحله دوم مرحله دوم المپیاد مرحله دوم المپیاد ادبی مسوولین موفقیت نکته همکاری هوش کف قبولی کف قبولی المپیاد ادبی
پاسخ : کف‌بینی و حاشیه‌های مرحله دوم المپیاد ادبی 1394
من و چند تا دیگه از بچه ها بعد از پرسیدن از چند استاد و مدال دار به این نتیجه رسیدیم که سوال های 55 و 66 مشکل دارن. که احتمالا مشکل از کليده. تو سوال 55 طبق متن داستان (صفحه 102) گزینه 2 جواب درسته ولی تو کلید گزینه 1 رو زده.
و سوال 66 هم در گزینه 3 تضادی دیده نمیشه در حالی که کلید زده گزینه 4
لطفا اگر کسی موافقه با ما این دو سوال رو اعتراض بده. ممنون
من و چند تا دیگه از بچه ها بعد از پرسیدن از چند استاد و مدال دار به این نتیجه رسیدیم که سوال های 55 و 66 مشکل دارن. که احتمالا مشکل از کليده. تو سوال 55 طبق متن داستان (صفحه 102) گزینه 2 جواب درسته ولی تو کلید گزینه 1 رو زده.
و سوال 66 هم در گزینه 3 تضادی دیده نمیشه در حالی که کلید زده گزینه 4
لطفا اگر کسی موافقه با ما این دو سوال رو اعتراض بده. ممنون
پاسخ : کف‌بینی و حاشیه‌های مرحله دوم المپیاد ادبی 1394
خانم سعیده "معنای عمیق" دیگه چه صیغه ايه باو؟!!!!:21:
یا طراح سوال اصلا نفهمیده قضیه چیه(که اصلا بعید نیست :{| )
یا تو کلید اشتباه شده.
---- دو نوشته به هم متصل شده است ----
اینطور که شما دارید توجیه میکنید نصف سوالا رو میشه هر چهار تا گزینه رو زد!!!
منبع متن اعلام شده است. که در اون متن تنها گزینه 2 قابل قبوله. و اینکه اصولا این آدم هیچ ترسی از مرگ نداره
---- دو نوشته به هم متصل شده است ----
همون طور که در سوال 56 هم طبق کتاب صدسال داستان نویسی گزينه 4 یعنی دیوانه شدن میرزا محمود خان حادثه غیرمنتظره. اما طبق متن کتاب جواب میشه خواستگاری
خانم سعیده "معنای عمیق" دیگه چه صیغه ايه باو؟!!!!:21:
یا طراح سوال اصلا نفهمیده قضیه چیه(که اصلا بعید نیست :{| )
یا تو کلید اشتباه شده.
---- دو نوشته به هم متصل شده است ----
اینطور که شما دارید توجیه میکنید نصف سوالا رو میشه هر چهار تا گزینه رو زد!!!
منبع متن اعلام شده است. که در اون متن تنها گزینه 2 قابل قبوله. و اینکه اصولا این آدم هیچ ترسی از مرگ نداره
---- دو نوشته به هم متصل شده است ----
همون طور که در سوال 56 هم طبق کتاب صدسال داستان نویسی گزينه 4 یعنی دیوانه شدن میرزا محمود خان حادثه غیرمنتظره. اما طبق متن کتاب جواب میشه خواستگاری
پاسخ : کف‌بینی و حاشیه‌های مرحله دوم المپیاد ادبی 1394
سلام در مورد 55 و 66 از اون سوالایی بود که با اطمینان زدم ولی غلط دراومد سوال غیر منتظره هم که دو تا از استاد هام نتونستند توجیهی واسش پیدا کنند اما همون دیوانگی می شد همان طور که قبلا هم گفتم از مضامین داستان های صادقی و شرایط اجتماعی دهه 30 بعید که خواستگاری که امید به زندگی اتفاق غیر منتظره باشه ولی تو ازمون برای من فقط همین سه تا سوال ایراد نداشت سوالایی مثل سوال 80 که زدم گزینه ی1 ولی پاسخنامه2 گرفته بود یا 36 مفهوم امیدواری که پاسخ نامه گرفته 4 ولی 3 باید باشه کسی نظری داره بگه.
سلام در مورد 55 و 66 از اون سوالایی بود که با اطمینان زدم ولی غلط دراومد سوال غیر منتظره هم که دو تا از استاد هام نتونستند توجیهی واسش پیدا کنند اما همون دیوانگی می شد همان طور که قبلا هم گفتم از مضامین داستان های صادقی و شرایط اجتماعی دهه 30 بعید که خواستگاری که امید به زندگی اتفاق غیر منتظره باشه ولی تو ازمون برای من فقط همین سه تا سوال ایراد نداشت سوالایی مثل سوال 80 که زدم گزینه ی1 ولی پاسخنامه2 گرفته بود یا 36 مفهوم امیدواری که پاسخ نامه گرفته 4 ولی 3 باید باشه کسی نظری داره بگه.
آخرین ویرایش توسط مدیر
پاسخ : کف‌بینی و حاشیه‌های مرحله دوم المپیاد ادبی 1394
ببینید کیوان علاوه بر بدبختی نماد پیری و بزرگی هم هست به خاطر قدمتش ولی به نظر من این جوری معنا میشه ای کودکی که با این که بچه ای ولی از نظر قدر و بزرگی هم پایه ی کیوان شدی ولی توی گزینه ی 4 امیدواری هست چرا که میگه تو شاخ ان درختی بعد مصرع دوم درخت رو توصیف می کنه یعنی اینکه اگه اون درخت بخشنده بوده پس تو که شاخه اش هستی باید به تو هم چیزی برسد.
ببینید کیوان علاوه بر بدبختی نماد پیری و بزرگی هم هست به خاطر قدمتش ولی به نظر من این جوری معنا میشه ای کودکی که با این که بچه ای ولی از نظر قدر و بزرگی هم پایه ی کیوان شدی ولی توی گزینه ی 4 امیدواری هست چرا که میگه تو شاخ ان درختی بعد مصرع دوم درخت رو توصیف می کنه یعنی اینکه اگه اون درخت بخشنده بوده پس تو که شاخه اش هستی باید به تو هم چیزی برسد.
آخرین ویرایش توسط مدیر
پاسخ : کف‌بینی و حاشیه‌های مرحله دوم المپیاد ادبی 1394
دوست عزیز خدمات کامپیوتری(مثل کپی و پرینت و اینا) اغلب انها کار فکس رو هم انجام میدن!فقط چیز جالبی که برای من اتفاق افتاد این بود که اول برداشتن و گفتن ما فکسی قبول نمیکنیم!ولی بار دوم که زنگ زدم قبول کردن!!!!!واقعا عجیبه!در هر حال مصر(!) باشید که فکسو بفرستید!
دوست عزیز خدمات کامپیوتری(مثل کپی و پرینت و اینا) اغلب انها کار فکس رو هم انجام میدن!فقط چیز جالبی که برای من اتفاق افتاد این بود که اول برداشتن و گفتن ما فکسی قبول نمیکنیم!ولی بار دوم که زنگ زدم قبول کردن!!!!!واقعا عجیبه!در هر حال مصر(!) باشید که فکسو بفرستید!
پاسخ : کف‌بینی و حاشیه‌های مرحله دوم المپیاد ادبی 1394
سلام شما می تونید نظر من را برای مفهوم امیدواری تو گزینه 4 رد کنید و دلیلتون را برای گزینه ی 3 بگید.
---- دو نوشته به هم متصل شده است ----
سلام گزینه 2 اخرین بیت داستان ذالنون مصری و گزینه ی 1 اخرین بیت داستان لقمان ولی اگه دلیل دیگه ای دارید بگید.
سلام شما می تونید نظر من را برای مفهوم امیدواری تو گزینه 4 رد کنید و دلیلتون را برای گزینه ی 3 بگید.
---- دو نوشته به هم متصل شده است ----
سلام گزینه 2 اخرین بیت داستان ذالنون مصری و گزینه ی 1 اخرین بیت داستان لقمان ولی اگه دلیل دیگه ای دارید بگید.
پاسخ : کف‌بینی و حاشیه‌های مرحله دوم المپیاد ادبی 1394
دوست چون زر بلا چون آتش است/زر خالص در دل آتش خوش است
مفهوم این بیت اینه :
طلا توی آتش ناب بودن خودش واصل بودن خودش رو نشون میده.
واز اون جایی که دوست رو به طلا تشبیه کرده میشه گفت که لقمان با خوردن اون میوه ی بد مزه ناخود آگاه مورد امتحان قرار گرفته.(دوست چون زر بلا چون آتش است)
وچون به ارباب خودش اعتراضی نکرده وگفت شرم دارم از اینکه اینهمه خوبی ازت دیدم این بار اعتراض کنم ، معرفت خودش رو نشون داده.از طرفی هم اربابش لقمان رو قبول داشت وهمیشه با اون مشورت میکرد.پس "به عبارتی" دوست بودن باهم تا ارباب و نوکر.
لقمان با اعتراض نکردن از این امتحان سربلند بیرون اومده (زر خالص در دل آتش خوش است )
دوست چون زر بلا چون آتش است/زر خالص در دل آتش خوش است
مفهوم این بیت اینه :
طلا توی آتش ناب بودن خودش واصل بودن خودش رو نشون میده.
واز اون جایی که دوست رو به طلا تشبیه کرده میشه گفت که لقمان با خوردن اون میوه ی بد مزه ناخود آگاه مورد امتحان قرار گرفته.(دوست چون زر بلا چون آتش است)
وچون به ارباب خودش اعتراضی نکرده وگفت شرم دارم از اینکه اینهمه خوبی ازت دیدم این بار اعتراض کنم ، معرفت خودش رو نشون داده.از طرفی هم اربابش لقمان رو قبول داشت وهمیشه با اون مشورت میکرد.پس "به عبارتی" دوست بودن باهم تا ارباب و نوکر.
لقمان با اعتراض نکردن از این امتحان سربلند بیرون اومده (زر خالص در دل آتش خوش است )