e-book
p-ghajari گفت
من دارم از دانشمندای بزرگی چون آرنولد حرف میزنم.. اونوقت تو میگی با سعید بحث کردی؟؟ سعید قبول کرده یعنی حرفت درسته؟؟؟
واقعا یا ........................... یا ما رو اسکل کردی..
پوريا جان منم شيش ساعت با اين فضانورد بحث كردم.همين حرف هاي تو رو بهش گفتم.قبول نكرد.بعدشم من كي باشم كه چيزي رو قبول كنم اثبات شه.
ببنید بچه ها...وقتی به یک موضوع میگن علم.. که اصول موضوع داشته باشه..
اصول موضوع نجوم همون اصول موضوع فیزیکه ...اصول موضوع شیمی همون اصول موضوع فیزیکه ... اصول موضوع زیست همون اصول مو ضوع فیزیکه..
و بقیه همه چیز های تجربیه.. و گرنه به جز فیزیک علوم دیگه اصول موضوع و فرمولبندی مستقل ندارن.. منظور من از اینکه علوم زیر شاخه ی فیزیک اند اینه فقط.. حالا نمی دونم شما ها دیگه چی میگید..
حرصم می گیره..آخه نجوم که همش فیزیکه..
یه بخشی از فیزیک رو روش اسم گذاشتن نجوم..یه بخشی هم از ترمودینامیک و فیزیک کوانتوم هم اسمش رو گذاشتن زیست..
بقیه ی حرف های زیست و شیمی هم تجربیه و اصول و فرمولبندی نداره..
اصول موضوع نجوم همون اصول موضوع فیزیکه ...اصول موضوع شیمی همون اصول موضوع فیزیکه ... اصول موضوع زیست همون اصول مو ضوع فیزیکه..
و بقیه همه چیز های تجربیه.. و گرنه به جز فیزیک علوم دیگه اصول موضوع و فرمولبندی مستقل ندارن.. منظور من از اینکه علوم زیر شاخه ی فیزیک اند اینه فقط.. حالا نمی دونم شما ها دیگه چی میگید..
حرصم می گیره..آخه نجوم که همش فیزیکه..
بقیه ی حرف های زیست و شیمی هم تجربیه و اصول و فرمولبندی نداره..
ببین من منظورم از فیزیک این چیزی نیست که فیزیکی ها می خونند.. بله فیزیکی ها زیست و شیمی نمی خونند..ولی اصول موضوع فیزیکیه و از فیزیک سرچشمه گرفته..
این مقاله رو هم بخونید...بعد بحث می کنیم..
http://www.4shared.com/document/hS0gb4l6/xm-002.html
این مقاله رو هم بخونید...بعد بحث می کنیم..
http://www.4shared.com/document/hS0gb4l6/xm-002.html
تو هنوز نمی دونی اصل موضوع علوم چیه اونوقت داری درمورد علوم بحث می کنی.. واقعا که..
وای... برا همین میگم دیگه... اینا چیه داری میگی بابا...
اصول موضوع زیست و شیمی و زمین شناسی و نجوم و ... فیزیکیه.و فرمولبندی هاشون از این اصول تبعیت می کنه.. بقیه چیزا حرف و تجربست..و فرمول بندی نداره..
اه..بابا سفسته نکن..برو مقاله رو بخون..
اصل یا بُنداشت، در ریاضیات و منطق و فیزیک، گزاره‌ای است که بدونِ اثبات پذیرفته می‌شود و از رویِ آن سایر گزاره‌ها استخراج می‌شوند. اصولِ موضوعه می‌توانند بدیهی نباشد،
اما به‌هرحال نقطهٔ آغازِ کار است و به همین دلیل نمی‌توان آن‌ها را از هیچ گزارهٔ دیگری استخراج کرد. گزاره‌ای که از یک یا چند اصلِ دیگر استنتاج شود قضیه (theorem) نام دارد.
می بینی.. تو این تعریف حرفی از زیست و شیمی و نجوم و زمین شناسی و کیهان شناسی و..... نزده.. چون اصول موضوع مستقلی ندارن.. و علم مستقلی نیستن...بلکه شاخه هایی از فیزیک اند..
اما به‌هرحال نقطهٔ آغازِ کار است و به همین دلیل نمی‌توان آن‌ها را از هیچ گزارهٔ دیگری استخراج کرد. گزاره‌ای که از یک یا چند اصلِ دیگر استنتاج شود قضیه (theorem) نام دارد.
می بینی.. تو این تعریف حرفی از زیست و شیمی و نجوم و زمین شناسی و کیهان شناسی و..... نزده.. چون اصول موضوع مستقلی ندارن.. و علم مستقلی نیستن...بلکه شاخه هایی از فیزیک اند..
مهم نيست به همه ثابت بشه كه همه ي علوم زيرشاخه اي از فيزيكن.(البته غير از رياضي)فقط اينو بگم كه
معني كلمه فيزيك يعني طبيعت و در حالت كلي تر يعني جهان.يعني شناخت هر چيزيكه در جهان وجود داره.
از شناخت كوچكترين اجزا(مانند اجزاي زير اتمي كه تا حالا شناخته شدن)تا بزرگتريين اندازه ها كه شناخته شده و شناخته خواهند شد.
طبيعتا شناخت اجزاي بدن انسان و گياهان و .... و مواد و هر چيزه ديگه اي هم شاملش ميشه.تمام چيزايي كه در جهان وجود داره مثل خواص شيميايي مواد يا فكر كردن انسان و زنده ماندن و هر چيز ديگه از قوانين فيزيك پيروي مي كنه.يعني اگه بيايم تك تك اتم ها شونو در نظر بگيريم و نوع حركت و برخورد هاشونو و همه رو تحليل و حساب كنيم(با كامپيوتر) مي بينيم همين ها هستن كه در مقياس بزرگتر خواص خيلي جديدي رو برامون به وجود ميارن مثل خواص شيميايي مواد يا حيات كه حاصل نوعي چيده شده خاص اتم ها در مولكول هاي دي ان آ هست.اما ما وقتي به صورت تجربي به اين موارد نگاه كنيم خب نتيجه اش برامون مهمه و ديگه فكر نمي كنيم كه اين نتيجه حاصل از كلي تغييرات فيزيكيه.كلا علوم تجربي(قسمت هاي تجربي نجوم هم شاملش ميشه)بيشتر وقتي كاربرد دارند كه به دليل پايين بودن قدرت محاسباتي بشر و قوانين فيزيك تا به امروز نتونستيم با محاسبات اون ها رو تعيين كنيم و وجودشون براي انسان ها لازمه.مثلا يه نفر داره رو تخت بيمارستان ميميره يه فيزيكدان مي تونه زودتر محاسبه كنه كه قلب اين كي از حركت مي افته و بعد شروع كنه محاسبه كنه مولكول هاي كدوم دارو رو كدوم قسمت هاي بدن بيشتر نيروي الكتريكي وارد مي كنند يا يه دكتر مي تونه اون رو سريع تر معالجه كنه؟
در جواب اون دوستمون كه گفتن علم فيزيك با كلمه فيزيك(به معناي عالم مادي)فرق داره بايد بگم چه فرقي.حالا چون شما تو فيزيك دبيرستان قرقره و فنر و مقاومت خوندي همچي فكري مي كني.مگر نه توي فيزيك واقعي كه دانشمند ها دارن روش كار مي كنن دارن سعي مي كنن تمام پديده هايي كه در عالم مادي وجود داره بوسيله قوانين فيزيك توجيه كنن. يا قوانين جديدي رو پايه گذاري كنن كه تمام عالم رو بشه با اون ها توجيه كرد.
حالا به نظر من بياييد ديگه اين بحثو تمومش كنيم.چون بيشتر شبيه دعواهاي بچگانه است .تمام علوم وجودشون براي جوامع لازمه.
معني كلمه فيزيك يعني طبيعت و در حالت كلي تر يعني جهان.يعني شناخت هر چيزيكه در جهان وجود داره.
از شناخت كوچكترين اجزا(مانند اجزاي زير اتمي كه تا حالا شناخته شدن)تا بزرگتريين اندازه ها كه شناخته شده و شناخته خواهند شد.
طبيعتا شناخت اجزاي بدن انسان و گياهان و .... و مواد و هر چيزه ديگه اي هم شاملش ميشه.تمام چيزايي كه در جهان وجود داره مثل خواص شيميايي مواد يا فكر كردن انسان و زنده ماندن و هر چيز ديگه از قوانين فيزيك پيروي مي كنه.يعني اگه بيايم تك تك اتم ها شونو در نظر بگيريم و نوع حركت و برخورد هاشونو و همه رو تحليل و حساب كنيم(با كامپيوتر) مي بينيم همين ها هستن كه در مقياس بزرگتر خواص خيلي جديدي رو برامون به وجود ميارن مثل خواص شيميايي مواد يا حيات كه حاصل نوعي چيده شده خاص اتم ها در مولكول هاي دي ان آ هست.اما ما وقتي به صورت تجربي به اين موارد نگاه كنيم خب نتيجه اش برامون مهمه و ديگه فكر نمي كنيم كه اين نتيجه حاصل از كلي تغييرات فيزيكيه.كلا علوم تجربي(قسمت هاي تجربي نجوم هم شاملش ميشه)بيشتر وقتي كاربرد دارند كه به دليل پايين بودن قدرت محاسباتي بشر و قوانين فيزيك تا به امروز نتونستيم با محاسبات اون ها رو تعيين كنيم و وجودشون براي انسان ها لازمه.مثلا يه نفر داره رو تخت بيمارستان ميميره يه فيزيكدان مي تونه زودتر محاسبه كنه كه قلب اين كي از حركت مي افته و بعد شروع كنه محاسبه كنه مولكول هاي كدوم دارو رو كدوم قسمت هاي بدن بيشتر نيروي الكتريكي وارد مي كنند يا يه دكتر مي تونه اون رو سريع تر معالجه كنه؟
در جواب اون دوستمون كه گفتن علم فيزيك با كلمه فيزيك(به معناي عالم مادي)فرق داره بايد بگم چه فرقي.حالا چون شما تو فيزيك دبيرستان قرقره و فنر و مقاومت خوندي همچي فكري مي كني.مگر نه توي فيزيك واقعي كه دانشمند ها دارن روش كار مي كنن دارن سعي مي كنن تمام پديده هايي كه در عالم مادي وجود داره بوسيله قوانين فيزيك توجيه كنن. يا قوانين جديدي رو پايه گذاري كنن كه تمام عالم رو بشه با اون ها توجيه كرد.
حالا به نظر من بياييد ديگه اين بحثو تمومش كنيم.چون بيشتر شبيه دعواهاي بچگانه است .تمام علوم وجودشون براي جوامع لازمه.
1) فقط می تونم بگم متاسفم از دیدگاهی که دارید..چون کسی که مدال طلای المپیاد هم داره ممکنه فیزیک رو واسه خودش خونده باشه فقط (مثل من) و راه ها و روش هایی هم برا خودش داشته باشه..
2) بابا خود آرنولد گفته ریاضی بخشی از فیزیکه.. شما چرا دارید حرص می زنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
3) وقتی اساتید بزرگ به نتایجی رسیدن نظر شما و من اصلا مهم نیست...اصلا.. فقط من چیزی رو میگم که اونا میگن.. به نظر من هم ریاضی از فیزیک مستقله و زبان علمه.. ولی آرنولد (ریاضی دان روسی ) میگه ریاضی بخشی از فیزیکه..
2) بابا خود آرنولد گفته ریاضی بخشی از فیزیکه.. شما چرا دارید حرص می زنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
3) وقتی اساتید بزرگ به نتایجی رسیدن نظر شما و من اصلا مهم نیست...اصلا.. فقط من چیزی رو میگم که اونا میگن.. به نظر من هم ریاضی از فیزیک مستقله و زبان علمه.. ولی آرنولد (ریاضی دان روسی ) میگه ریاضی بخشی از فیزیکه..
