پاسخ : مرگ. . .کی وکجا؟
وااای شهرا سمال رومنسه سپیده خیلی قشنگه!!!
ولی افرین تخیلت بالاس تا!
این مرگی که سپیده گفت من و سپیده چند سال که برای خودمون طراحی کردزم ولی مال من ی کم فرق داره!!
مال من اینجوریه که بعد از اینکه نوبل گرفتیم میان دنبال ما تا تحقیقاتمونو بدزدن:4:
پا ی دارو اختراع کردیم که نمی خوان این دارو تو ایران تولید شه!!!
ما در حالی که داریم فرار می کنیم دونه دونه تیر می خوریم!
اول همسرامون که خیلی حالا بود و نبودشون مهم نیست تیر می خورن بعد سپیده تیر می خوره بعد من با تحقیقات و بدن نیمه جون سپیده میرسم به مرکز تحقیقاتمون!!
اونجا دیگه ته خطه:4:
کلی گریه می کنم تهش سپیده میمیره بعد من با ی لپ تاپ شروع می کنم به ایمیل کردن تحقیقات تا ادم کشا میسرن سندو می زنم و تحقیقاتو میندازم تو اتیش!!!!!
بعدم با تیر میزننم!!!!
خیلی مرگ خوبیه...امیدوارم همین جوری بمیرم!
البته دوست دارم اگر اینجوری نشد وقتی خیلی پیر شدم رو ی صندلی جلوی شومینه تو تنهایی بمیرم و امیدوارم هیچ وقت مریضی نگیرم!
البته ی مدت فک می کردم بعد از نوبل به خاطر تحقیقاتی که انجام دادم و ازمایشای خطرناکم سرطان می گیدم ولی دیدم هیجانش کمه همین جوری بهتره:4: