ارسال ها
45
لایک ها
91
امتیاز
0
#21
پاسخ : مرگ. . .کی وکجا؟

والا اگه قبل 15 سالگی میمردیم کهخیلیخوب بود ولی حالا که نمردیم دیگهنمیریم کلا بهتره که اونم نمیشه پس یه وقتی بمیرم که ادم شده باشم جاش هم تو بغل خونوادم
 

AHZolfaghari

Well-Known Member
ارسال ها
935
لایک ها
1,654
امتیاز
93
#22
پاسخ : مرگ. . .کی وکجا؟

خب قبل از اینکه بخوام نظر خودمو بگم باید توصیه کنم که مرگ در دستان خداوند است و بهتر است اینقدر دور اندیش نباشیم.
و اما نظر خودم
بنده دوست دارم اگر سعادت نصیبم شد در زمره یاران امام زمان (عج) قرار بگیرم و در رکابش به شهادت برسم و اگر هم شهید نشدم مردن در هر زمان در مملکتی که امام زمان(عج) در آن حکومت داشته باشد سعادت است و اگر هم نشد که یار امام زمان(عج) شوم دوست دارم زمانی بمیرم که کفه ی خوبی هایم بر کفه ی بدی هایم سنگینی کند و آرزویم هم این است که در کربلا ، آرامگاه شاه شهدا ، آرام بگیرم چون دفن شدن در تربت حسین(ع) عبادت است.
لازم به ذکر است منظورم از اینکه یار امام زمان(عج) شوم این نبود که در زمره 313 نفر قرار بگیرم زیرا که قرارگرفتن در این لیست بسیار مشکل است اما امام زمان(عج) سربازان دیگری هم دارند که از بلاد مختلف به ایشان ملحق می شوند.
 

a$hk@n

New Member
ارسال ها
618
لایک ها
440
امتیاز
0
#23
پاسخ : مرگ. . .کی وکجا؟

۱هروقت تنهاشدم و قبل از مرگ همسرم
۲دوست دارم تو خواب بمیرم
۳توکشوروشهر خودم نزدیک خونواده باشم که اطرافیان هم به دیدار من بیان ولی ترجیحا حرم مطهر امام رضا(ع)
منبع نوشته هام: خانوم نسرتی
و هر وقت که خدا صلاح دونست بمیرم
چون تو کار خدا یه حکمتی وجود داره
 
ارسال ها
960
لایک ها
1,804
امتیاز
0
#24
پاسخ : مرگ. . .کی وکجا؟

50، 60 سال بعد
با یه تومور تو مغزم خیلی شیک...!!
محلشم مهم نیست...
 
ارسال ها
288
لایک ها
344
امتیاز
0
#25
پاسخ : مرگ. . .کی وکجا؟

زیاد دوست ندارم جواب بدم ...نه به خاطر اینکه میترسم به خاطر اینکه هنوز خیلی راه دارم که برم.و به نظرم تاپیک جالبی نیس.
ولی...............
دوست دارم تا وقتی زنده باشم که کسایی که دوسشون دارم اطرافمن.
صادقانه میگم خدا جونم:
اگه قراره بمیرم منو قبل از همه اعضای خونواده و دوستام که برام مهمن ببر.چون طاقت زجر و ندارم.زجر برای کسی که دوستش داری و الان پیشت نیست.
به مرگ طبیعی بمیرم و تا با بیماریم به اطرافیانم اسیب روحی وارد نکنم.بعد مرگمم دوست ندارم کسی به خاطر من ناراحت بشه.
کجاشم ............نمیدونم ولی دوست دارم یه جایی باشم که روحم ارامش داشته باشه یا حرم امام رضا(ع) یا دانشگاه تهران(جدی گفتم).
 

ali19

New Member
ارسال ها
164
لایک ها
260
امتیاز
0
#26
پاسخ : مرگ. . .کی وکجا؟

من دوست دارم در بهترین سن در 63 سالگی در سنی که حضرت علی (ع) شهید شدن بمیرم ...

در بهترین حالت و قرب به خداوند و در هنگام آخرین سجده نماز شب بمیرم ...

در بهترین و با صفا ترین مکان دنیا یعنی بقیع دفن بشم ...

و در حالی بمیرم که با سربلندی به سوی برزخ رهسپار شوم در حالی که توشه آخرتم پر پر باشه حق الناسی برگردنم نباشه و از همه مهمتر رضایت خداوند و دعا ی خیر مردم پشت سرم باشه


فقط می تونم بگم انشاءالله
 

x-star

New Member
ارسال ها
176
لایک ها
243
امتیاز
0
#27
پاسخ : مرگ. . .کی وکجا؟

حالا جوابه خودم:
1.سنش مهم نیس اما خیلی کم سن وسالم نباشم.دوست داشتم توفضاحین انجام عملیات براثریه حادثه بمیرم و تمام بدنم توفضامتلاشی بشه.
حالا که راهم ازنجوم جداشده . . .
میخام مرگ مغزی بشمو اعضامو احدا کنن.قبرمم تویه اتاق کوچیک( تومدرسه باشه.شایدبزرگ شدم بگم دانشگاه!) تاسرگذشت زندگیم واسه بقیه عبرتی بوده باشه.
 

afbaghlani

New Member
ارسال ها
122
لایک ها
343
امتیاز
0
#28
پاسخ : مرگ. . .کی وکجا؟

سلام به همه برادرا!
زندگی بی شهادت، ریاضت تدریجی برای رسیدن به مرگ است . . .
1-
(خودتون فهمیدین دیگه چه جوری می خوام بمیرم!)
2- عاملش خیلی مهم نیست ولی دوست دارم در راه دفاع از مذهب تشیع شهید بشم.
3- چیزی که خیلی مهمه اینه که نمی خوام با تو بستر بمیرم.

 

x-star

New Member
ارسال ها
176
لایک ها
243
امتیاز
0
#29
پاسخ : مرگ. . .کی وکجا؟

سلام به همه برادرا!
زندگی بی شهادت، ریاضت تدریجی برای رسیدن به مرگ است . . .
1-
(خودتون فهمیدین دیگه چه جوری می خوام بمیرم!)
2- عاملش خیلی مهم نیست ولی دوست دارم در راه دفاع از مذهب تشیع شهید بشم.
3- چیزی که خیلی مهمه اینه که نمی خوام با تو بستر بمیرم.

این پستارو که همشو خودم دیدم خیلیا دوس دارن شهیدبشن.بعضی ازاونایی که دوس داشتن شهیدبشنم واقعا شهیدزندن!
حالا چطورمیتونیم به مقام رفیع شهادت برسیم.باوجوداینکه خیلی ازکارامون....؟:2:
 

afbaghlani

New Member
ارسال ها
122
لایک ها
343
امتیاز
0
#30
پاسخ : مرگ. . .کی وکجا؟

این پستارو که همشو خودم دیدم خیلیا دوس دارن شهیدبشن.بعضی ازاونایی که دوس داشتن شهیدبشنم واقعا شهیدزندن!
حالا چطورمیتونیم به مقام رفیع شهادت برسیم.باوجوداینکه خیلی ازکارامون....؟:2:
سردار شهید حسن باقری(غلامحسین افشردی):
شهادت دست خودمان است. انتخاب شهادت را خداوند به عهده ما گذاشته است. این ما هستیم که می توانیم شرایط آن را فراهم کنیم.
شهید مجتبی علمدار:
برای بهترین دوستانتان آرزوی شهادت کنید.
-----

نکته مهم اینه که
باید با مطالعه سیره شهدا و وصیت نامه هاشون خودمون رو به اون ها شبیه کنیم.
 

Asma MD

Well-Known Member
ارسال ها
189
لایک ها
253
امتیاز
63
#31
پاسخ : مرگ. . .کی وکجا؟

زمانش هر وقتی که خدا بخواد
منم عین amin278 دوست دارم شهید بشم وتوی میدون جنگ بمیرم
تو ی امامزاده
 

DREGO

New Member
ارسال ها
80
لایک ها
174
امتیاز
0
#32
پاسخ : مرگ. . .کی وکجا؟

عجب سوالي ميكني شماااااااااااااااااااااااا؟
حالا هستيم عاخه كوجااااااااااااااااااااااااااااا برييييييييييييييييييييييييم؟
خودت سير شدي از زندگي...ديگه مارو قاطي نكن...عه؟:220:
 

sepid.h

New Member
ارسال ها
175
لایک ها
146
امتیاز
0
#33
پاسخ : مرگ. . .کی وکجا؟

سنشو نمیدونم ولی فک کنم تا 40 50 سالگی طول بکشه!!...
دوس دارم بعد از دریافت جایزه ی نوبل پزشکی و تموم شدن تحقیقاتمون به همراه همسرم، بهترین دوستم و همسرش
تو راه برگشت به کشورم هواپیمامونو برباین بعدم نزدیک فرود بترکوننمون!!...
خلاصه بگم :ترور شم!!...
دیگه پودر میشیم دیگه چیزی برای دفن نمیمونه!!..
ولی برا یادبود یه آرامگاه تو یه شهر بارونی مث شهرای شمالی برامون بسازن!!...
جاذبه ی توریستیم بشیم!!...
 

Archaeopteryx

New Member
ارسال ها
1,240
لایک ها
2,256
امتیاز
0
#34
پاسخ : مرگ. . .کی وکجا؟

سن 70 سالگی برام بسه دیگه زنده نمونم بهتره!
دوس دارم توی کوه های راکی کانادا بمیرم:4:
حالت های مرگ هم این باشه!:90:

هواپیما سقوط کنه من و یه نفر دیگه بیوفتیم توی یه جزیره(عین لاست!)بعد غذا نداشته باشیم مجبور شیم گوشت جنازه های ادمارو بخوریم....بعد از چند ماه که جنازه ها تموم شدن یه دوعل بذاریم من اون بکشم و بخورمش....اونم که تموم شد از گوشت خودم بکنم بخورم تا اینکه بمیرم:90:



---- دو نوشته به هم متصل شده است ----

سنشو نمیدونم ولی فک کنم تا 40 50 سالگی طول بکشه!!...
دوس دارم بعد از دریافت جایزه ی نوبل پزشکی و تموم شدن تحقیقاتمون به همراه همسرم، بهترین دوستم و همسرش
تو راه برگشت به کشورم هواپیمامونو برباین بعدم نزدیک فرود بترکوننمون!!...
خلاصه بگم :ترور شم!!...
دیگه پودر میشیم دیگه چیزی برای دفن نمیمونه!!..
ولی برا یادبود یه آرامگاه تو یه شهر بارونی مث شهرای شمالی برامون بسازن!!...
جاذبه ی توریستیم بشیم!!...

به به ای نوبل گیرنده عزیز:4:مرگ زیبایی بود فقط چند تا نکته اومد تو ذهنم:4:
اولا اینکه شک نکن نوبل رو گذاشتن اونجا شما بری بگیریش:4:
دوما اینکه فرضا فرض کنیم شما دوس داری ترور شی...اون همسر دانشمندت (!) چه گناهی کرده؟حالا فرضا فرض کنیم اوم مث خودت دیوونه باشه بخواد ترور شه:4:دوست عزیزت چه گناهی کرده؟حالا فرضا فرض کنیم دوستتم مث خودت باشه!همسر بیچارش چه گناهی کرده ها؟ها؟؟؟؟؟؟چرا میخوای 4 نفر رو به کشتن بدی؟اصلا فرضا فرض کنیم همسر دوستتم هم روحیه تروری داشته باشه....تو به چه حفی میخوای با جون خلبان بیچاره بازی کنی ای روانی قاتل؟؟؟؟؟؟؟؟
:90:
سوما دوس داری جاذبه توریستی شی؟همین الانشم که هستی.!!!بذارنت تو موزه کلی توریست بخاطرت میان پر بازدید تر میشه!:90:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

reyhane

New Member
ارسال ها
121
لایک ها
76
امتیاز
0
#35
پاسخ : مرگ. . .کی وکجا؟

سن 70 سالگی برام بسه دیگه زنده نمونم بهتره!
دوس دارم توی کوه های راکی کانادا بمیرم:4:
حالت های مرگ هم این باشه!:90:

هواپیما سقوط کنه من و یه نفر دیگه بیوفتیم توی یه جزیره(عین لاست!)بعد غذا نداشته باشیم مجبور شیم گوشت جنازه های ادمارو بخوریم....بعد از چند ماه که جنازه ها تموم شدن یه دوعل بذاریم من اون بکشم و بخورمش....اونم که تموم شد از گوشت خودم بکنم بخورم تا اینکه بمیرم:90:



---- دو نوشته به هم متصل شده است ----


من گفتم ارمین ادم خواره!!!!
شما میگین نه!!!
بیا ببینین! :دی

---- دو نوشته به هم متصل شده است ----

من فک میکنم تا 65 سالگی خوب باشه که زنده باشم!دوس ندارم زود بمیرم ولی نمیتونم پیش بینی کنم یضی وقتا هس ادم فقط دلش میخاد که بمیره...تو اون لحظه دوس دارم در اثر خودکشی باشه...
دوس دارم در اثر خودکشی بمیرم!!!!نه بخاطر دلسوز بقیه واسم فقط بخاطر این که یه سریا رو عذاب بدم...
اونم با تفنگ!یا با قرص :دی
خیلی قشنگه!
البته نه تو 65 سالگی مثلا وقتی 30 سالم شده!
اگه تو 57 سالگی باشه دوس دارم فقط بمیرم همین!!!
بعد یه مدل مرگ دیگم که دوس دارم داشته باشم اینه که :
تو یه روز بارونی وقتی سوار bmw خودمم که مشکیه!!! و دارم باسرعت میرم از قصد خودمو بزنم تو یه درخت تنومند و درخت بیفته رو ماشینو من له بشم! :دی
بعد همش صداهای اروم امبولانس میاد و من چشامو میبندم و جان به جان افرین تسلیم میکنم!
بهههههههههله :)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

sepid.h

New Member
ارسال ها
175
لایک ها
146
امتیاز
0
#36
پاسخ : مرگ. . .کی وکجا؟

سن 70 سالگی برام بسه دیگه زنده نمونم بهتره!
دوس دارم توی کوه های راکی کانادا بمیرم:4:
حالت های مرگ هم این باشه!:90:

هواپیما سقوط کنه من و یه نفر دیگه بیوفتیم توی یه جزیره(عین لاست!)بعد غذا نداشته باشیم مجبور شیم گوشت جنازه های ادمارو بخوریم....بعد از چند ماه که جنازه ها تموم شدن یه دوعل بذاریم من اون بکشم و بخورمش....اونم که تموم شد از گوشت خودم بکنم بخورم تا اینکه بمیرم:90:



---- دو نوشته به هم متصل شده است ----

باز خوبه من سربلند مث یه مـــــــــــــــــــــــــــرد میمیرم!!
شما که آخرش کارت به آدم خوریو قتل رسید!!...

 

reyhane

New Member
ارسال ها
121
لایک ها
76
امتیاز
0
#37
پاسخ : مرگ. . .کی وکجا؟

سنشو نمیدونم ولی فک کنم تا 40 50 سالگی طول بکشه!!...
دوس دارم بعد از دریافت جایزه ی نوبل پزشکی و تموم شدن تحقیقاتمون به همراه همسرم، بهترین دوستم و همسرش
تو راه برگشت به کشورم هواپیمامونو برباین بعدم نزدیک فرود بترکوننمون!!...
خلاصه بگم :ترور شم!!...
دیگه پودر میشیم دیگه چیزی برای دفن نمیمونه!!..
ولی برا یادبود یه آرامگاه تو یه شهر بارونی مث شهرای شمالی برامون بسازن!!...
جاذبه ی توریستیم بشیم!!...
وااای شهرای شمال رومنسه سپیده خیلی قشنگه!!!
ولی افرین تخیلت بالاس تا! :)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

zahra

New Member
ارسال ها
476
لایک ها
609
امتیاز
0
#38
پاسخ : مرگ. . .کی وکجا؟

وااای شهرا سمال رومنسه سپیده خیلی قشنگه!!!
ولی افرین تخیلت بالاس تا! :)

این مرگی که سپیده گفت من و سپیده چند سال که برای خودمون طراحی کردزم ولی مال من ی کم فرق داره!!
مال من اینجوریه که بعد از اینکه نوبل گرفتیم میان دنبال ما تا تحقیقاتمونو بدزدن:4:
پا ی دارو اختراع کردیم که نمی خوان این دارو تو ایران تولید شه!!!

ما در حالی که داریم فرار می کنیم دونه دونه تیر می خوریم!
اول همسرامون که خیلی حالا بود و نبودشون مهم نیست تیر می خورن بعد سپیده تیر می خوره بعد من با تحقیقات و بدن نیمه جون سپیده میرسم به مرکز تحقیقاتمون!!
اونجا دیگه ته خطه:4:
کلی گریه می کنم تهش سپیده میمیره بعد من با ی لپ تاپ شروع می کنم به ایمیل کردن تحقیقات تا ادم کشا میسرن سندو می زنم و تحقیقاتو میندازم تو اتیش!!!!!
بعدم با تیر میزننم!!!!
خیلی مرگ خوبیه...امیدوارم همین جوری بمیرم!
البته دوست دارم اگر اینجوری نشد وقتی خیلی پیر شدم رو ی صندلی جلوی شومینه تو تنهایی بمیرم و امیدوارم هیچ وقت مریضی نگیرم!
البته ی مدت فک می کردم بعد از نوبل به خاطر تحقیقاتی که انجام دادم و ازمایشای خطرناکم سرطان می گیدم ولی دیدم هیجانش کمه همین جوری بهتره:4: 
 

sepid.h

New Member
ارسال ها
175
لایک ها
146
امتیاز
0
#39
پاسخ : مرگ. . .کی وکجا؟

این مرگی که سپیده گفت من و سپیده چند سال که برای خودمون طراحی کردزم ولی مال من ی کم فرق داره!!
مال من اینجوریه که بعد از اینکه نوبل گرفتیم میان دنبال ما تا تحقیقاتمونو بدزدن:4:
پا ی دارو اختراع کردیم که نمی خوان این دارو تو ایران تولید شه!!!

ما در حالی که داریم فرار می کنیم دونه دونه تیر می خوریم!
اول همسرامون که خیلی حالا بود و نبودشون مهم نیست تیر می خورن بعد سپیده تیر می خوره بعد من با تحقیقات و بدن نیمه جون سپیده میرسم به مرکز تحقیقاتمون!!
اونجا دیگه ته خطه:4:
کلی گریه می کنم تهش سپیده میمیره بعد من با ی لپ تاپ شروع می کنم به ایمیل کردن تحقیقات تا ادم کشا میسرن سندو می زنم و تحقیقاتو میندازم تو اتیش!!!!!
بعدم با تیر میزننم!!!!
خیلی مرگ خوبیه...امیدوارم همین جوری بمیرم!
البته دوست دارم اگر اینجوری نشد وقتی خیلی پیر شدم رو ی صندلی جلوی شومینه تو تنهایی بمیرم و امیدوارم هیچ وقت مریضی نگیرم!
البته ی مدت فک می کردم بعد از نوبل به خاطر تحقیقاتی که انجام دادم و ازمایشای خطرناکم سرطان می گیدم ولی دیدم هیجانش کمه همین جوری بهتره:4:
بیا حالا به من بگید تخیلی!!...


ولی من میگم ضایس اونا بمیرن بعد دزدا مارم بکشن!!...
میگم منو همسرم چون کار با اسلحه بلدیم سرشونو گرم میکنیم شما برید تحقیقاتو بفرستید
بعد ما وقتی نفری 5 6 تا تیر میخوریم میبینیم دیگه راهی نمونده بمب میبندیم به خودمون کماندوهارم با تحقیقات جعلی اطراف خودمون جمع میکنیم و میترکیم!
بعد در حالی که تو داری از گریه پرپر میشی همسرت تیر میخوره بهت میگه نذار مرگمون بی هدف باشه...
تو یهو به خودت میای سریع تحقیقاتو میفرستی بعد در حالی که دارید فرار میکنید از پشت دوتا تیر میخورید و میمیرید!!...

فیلم همچین داستانیم نمیسازن میگن مردم دیگه انقدراام توهمی نیستن بعد ماانتظار واقعیتشو داریم!!
 

reyhane

New Member
ارسال ها
121
لایک ها
76
امتیاز
0
#40
پاسخ : مرگ. . .کی وکجا؟

این مرگی که سپیده گفت من و سپیده چند سال که برای خودمون طراحی کردزم ولی مال من ی کم فرق داره!!
مال من اینجوریه که بعد از اینکه نوبل گرفتیم میان دنبال ما تا تحقیقاتمونو بدزدن:4:
پا ی دارو اختراع کردیم که نمی خوان این دارو تو ایران تولید شه!!!

ما در حالی که داریم فرار می کنیم دونه دونه تیر می خوریم!
اول همسرامون که خیلی حالا بود و نبودشون مهم نیست تیر می خورن بعد سپیده تیر می خوره بعد من با تحقیقات و بدن نیمه جون سپیده میرسم به مرکز تحقیقاتمون!!
اونجا دیگه ته خطه:4:
کلی گریه می کنم تهش سپیده میمیره بعد من با ی لپ تاپ شروع می کنم به ایمیل کردن تحقیقات تا ادم کشا میسرن سندو می زنم و تحقیقاتو میندازم تو اتیش!!!!!
بعدم با تیر میزننم!!!!
خیلی مرگ خوبیه...امیدوارم همین جوری بمیرم!
البته دوست دارم اگر اینجوری نشد وقتی خیلی پیر شدم رو ی صندلی جلوی شومینه تو تنهایی بمیرم و امیدوارم هیچ وقت مریضی نگیرم!
البته ی مدت فک می کردم بعد از نوبل به خاطر تحقیقاتی که انجام دادم و ازمایشای خطرناکم سرطان می گیدم ولی دیدم هیجانش کمه همین جوری بهتره:4:
واااای بابا ایول خیلی باحاله همش هیجانه...خیلی خوبهههه خوش به حالتون...
منم تر جیح میدم توی پیری اگه خاستم بمیرم توی تنهایی بمیرم...
واس همین یه جورایی خودکشیو ترجیح میدم ولی نه با تیغ چون میترسم از تیغ با قرص خیلی خوبه...
هیجان :) عالیه
لایک :)
 
بالا