دلنوشته ها

[ahmadi]

پاسخ : دلنوشته ها

کاش می ماندی...
کاش همان دریادل سابق می ماندی... ای کاش اینقدر زود اعتمادم را به خودت نابود نمی کردی...
ای کاش میگذاشتی حداقل آخرین تصویرم از تو همان آدم صادق همیشگی باشد...
ای کاش میگذاشتی بیشترین اطمینان دنیا را به تو میداشتم...
ای کاش وقتی که خواستم بروم صدایم میکردی!‏ ای کاش یک بار دیگر عذر میخواستی!‏ فقط یک بار دیگر...
ای کاش ساکت می ماندی و هیچ توضیحی نمیدادی
ای کاش میگذاشتی تا ابد کبک بمانم و سرم زیر برف باشد؛حتی اگر از سرما می مردم هم مهم نبود!‏ حداقل چشمم بر روی همه چیز تا ابد بسته می ماند!‏...
ای کاش همان قدر کودک و معصوم و پاک می ماندی...
ای کاش *تو*‏ نمیگذاشتی آن همه خوبی بین ما از بین برود...
ای کاش میفهمیدی که "من رشته ی محبت خود پاره میکنم؛شاید گره خورد به تو نزدیکتر شوم...‏"‏
ای کاش یک بار به لبانم نگاه میکردی تا این شعر را که زمزمه ی همیشگی لبانم بود می دیدی...
ای کاش پس گرفتن محبت هایم را باور نمیکردی...
ای کاش گناهت را نمی پذیرفتی...
ای کاش تا من هستم ؛ برگردی...
‏((به قلم کوچک دختر کوچکی ب اسم ث.الف))‏

 

[راهنما]

پاسخ : دلنوشته ها

وزیدن باد نشانه ی امتحان ریشه هاست...

 

[iman HN]

پاسخ : دلنوشته ها

عذاب آن است که در کنار کسی که دوستش داری نشسته باشی و او از کسی که دوستش دارد برایت سخن بگوید...:224:

---- دو نوشته به هم متصل شده است ----

عشق چیست؟
عشق جز تکرار بیهوده ی حرفهای مفت عده ای بی کار نیست
عشق جز عرضه ی دل شکستن و خیانت در لباسی زیبا نیست
عشق چیزی جز دست و پا زدن در باتلاق مرگ آور زندگی پست حیوانی نیست....
و گاهی...
چه نا آگاهانه دوست داشتن هایمانمان را در قالب عشق میریزیم تا وانمود کنیم که متمدنیم!‏
و آنقدر روی این چیز اشتباه تاکید میکنیم که باورمان میشود که عاشقیم... و کم کم رسم دوست داشتن را با رسم اشتباه عشق قاطی میکنیم و...
عشق...
واژه ای بی معناست!‏
عشق یعنی ؛
بشنوی ولی گوش ندهی
نگاه کنی ولی نبینی
حرف بزنی ولی همدل نباشی
عشق یعنی؛
بخواهی برای خودت...
و دوست داشتن یعنی؛
گوش کنی حتی اگر صدایی نباشد
ببینی حتی اگر چشمانت بسته باشد
و همواره همدل باشی حتی اگر واژه ای نسازی...
و این است وجود بخشیدن به چیزی در اوج نیستی اش
‏*خدایا هر آنکه را که بیشتر دوست میداری؛ به او بفهمان که دوست داشتن برتر از عشق است((دکترعلی شریعتی))‏ *
‏(به قلم ضعیف ثنا احمدی))‏

....ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز:کان سوخته را جان شد و آواز نیامد
این مدعیان در طلبش بی خبران اند:کان را که خبر شد خبری باز نیامد....
این نگاه خیلی بی رحمانس نسبت به این ودیعه الهی...

 

[bahman mansoory]

پاسخ : دلنوشته ها

عاشق که میشوی..

مواظب خودت باش...

شبهای باقیمانده عمرت

به این سادگیها

صبح نخواهند شد ...!!!​

دنبال بهانه نگرد عزيزکم ...!!!

چشم که گذاشتم؛

برو ...!!!

هر وقت خواستي برگرد ...!!!

من ...

تا بي نهايت شمردن را بلدم !


​

 

[M-Mohammadi]

پاسخ : دلنوشته ها

سلام
ببخشید تصادفا چشمم به این تاپیک خورد و بعضی پست ها رو خوندم
تو پست اول نوشته شده دلنوشته های خودتون رو بذارید یعنی جملاتی رو ک خودتون میگید! نه اینکه از تو نت کپی کنید. چون خیلی از جملاتی ک خوندم تو نت هست!
لطفا دلنوشته های خودتون رو بذارید
موفق باشیم

 

[iman HN]

پاسخ : دلنوشته ها

کاش می ماندی...
کاش همان دریادل سابق می ماندی... ای کاش اینقدر زود اعتمادم را به خودت نابود نمی کردی...
ای کاش میگذاشتی حداقل آخرین تصویرم از تو همان آدم صادق همیشگی باشد...
ای کاش میگذاشتی بیشترین اطمینان دنیا را به تو میداشتم...
ای کاش وقتی که خواستم بروم صدایم میکردی!‏ ای کاش یک بار دیگر عذر میخواستی!‏ فقط یک بار دیگر...
ای کاش ساکت می ماندی و هیچ توضیحی نمیدادی
ای کاش میگذاشتی تا ابد کبک بمانم و سرم زیر برف باشد؛حتی اگر از سرما می مردم هم مهم نبود!‏ حداقل چشمم بر روی همه چیز تا ابد بسته می ماند!‏...
ای کاش همان قدر کودک و معصوم و پاک می ماندی...
ای کاش *تو*‏ نمیگذاشتی آن همه خوبی بین ما از بین برود...
ای کاش میفهمیدی که "من رشته ی محبت خود پاره میکنم؛شاید گره خورد به تو نزدیکتر شوم...‏"‏
ای کاش یک بار به لبانم نگاه میکردی تا این شعر را که زمزمه ی همیشگی لبانم بود می دیدی...
ای کاش پس گرفتن محبت هایم را باور نمیکردی...
ای کاش گناهت را نمی پذیرفتی...
ای کاش تا من هستم ؛ برگردی...
‏((به قلم کوچک دختر کوچکی ب اسم ث.الف))‏

ای کاش که راه برگشت باز باشد...
دریادلی در روزگار نمرده باشد....
ای کاش...

 

[ahmadi]

پاسخ : دلنوشته ها

بزرگترین آرامش دنیا ؛ سهم من است که بلد نیستم متنفر باشم...
بزرگترین شادی دنیا ؛ سهم من است که بلد نیستم آدم بزرگ باشم....
بزرگترین لذت دنیا ؛ سهم من است که به یک بستنی عروسکی میهن هم دلم خوش میشود ....
بزرگتری،زیباترین،مهم ترین و بی نظیر ترین هدیه ی دنیا به آدم ها ؛ سهم من است که به آسانی میبخشم...‏

‏((ثنا احمدی))‏

 

[parinaz_sa]

پاسخ : دلنوشته ها

سنا واقعا خوش به حالت که خیلی راحت میتونی ببخشی...

 

[Ss_20]

پاسخ : دلنوشته ها

سنا واقعا خوش به حالت که خیلی راحت میتونی ببخشی...

تو هم میتونی ببخشی باید بخوای بخشیدن شیرین ترین کار دنیاست ... بخشیدن دل بزرگ میخواد ...

 

[bahman mansoory]

پاسخ : دلنوشته ها

سلام
ببخشید تصادفا چشمم به این تاپیک خورد و بعضی پست ها رو خوندم
تو پست اول نوشته شده دلنوشته های خودتون رو بذارید یعنی جملاتی رو ک خودتون میگید! نه اینکه از تو نت کپی کنید. چون خیلی از جملاتی ک خوندم تو نت هست!
لطفا دلنوشته های خودتون رو بذارید
موفق باشیم

بچه که بودم فک میکردم هیچی نیست که جلو دارم باشه و بتونه از پا درم بیاره........نوجوون که شدم گفتم خیلی کمند چیزایی که میتونند از پا درم بیارند.........
جوون که شدم گفتم اگه اون با من باشه هیچی نمیتونه تکونم بده عین کوه پشتمه یکم که گذشت دیدم اگه کوهم پشت ادم باشه بلاخره یه روز کم میاره (و ما انرا بر شانه کوه گذاشتم و او سرباز زد ......)
و میره و تو میمونیو غم های دنیا که خوردت میکنه و اونوقت باید دلتو به چیزای انگشت شماری که نمیتونند از پا درت بیارند دل خوش کنی.....چون اونایی که میتونند همه چیزه.....

این م برا اینکه کپی پیست نباشه .... نوشته خودمه

 

[BIOSAM]

پاسخ : دلنوشته ها

سلام به همه(حتی شما دوست عزیز!!)

تبصره:این شعر نسخه demo می باشد!(ادامه در حال ساخت!)

مَن مَنَم کز مِن مِنَم عالم روانی گشته است@@دست بر قاشق نهم گویند دهانی گشته است!

چون روم بهرِ تفرج در طبیعت@@تا نشینم بر سر سنگی،کانی گشته است!

چون شوم بهر ثمر عازم به باغ@@دست من روی ثمر،درآن رانی گشته است!

چون خطاها میشود هرجا و هرسان،این جهان!@@دست ها سوی من و گویند بانی گشته است!

گر کنم له پشّه ای بی بال و سر @@چشم ها سوی من و گویند جانی گشته است!

دیگ بعد از عمرکی سوی کتابم رفته ام@@دیگران بی اطلاع شایع که فانی گشته است!

روزگارم روی زخمانم نمک@@در جواب بله هایم جمله ها نی گشته است!

لیکن،اما من منم...

 

[B.mikaniki]

پاسخ : دلنوشته ها

دیگر قدم نمیزند کسی درلابه لای برگ
بیچاره برگ کوچک درخت
پایی نمیرسد به او
حرفی نمیزند به خاک
دست در جیب کوچک هوا
میسپارد ،میرود تا پادشاه فصل ها
ناله سر میدهد ،اما دلش جای دگر قربانیست
2کبوتر سر دیوار گلی منتظر پاییزند
و صدایی به نفس های نسیم
به دل گرم بهار
فکر کوتاه مرا میشکند
دست در دست درخت
پا فرو رفته در آب
میروم شهر خدا
و به سوغاتی اشک مینگرم
و خدا میگوید
دل تو غرق شب بارانیست
به صدف رو کن
دل دریا خالیست
سر من زمزمه حس عجیبی دارد
و ندارد طاقت گره کوچک من
ساحل نرم خیال
و صدای لبــــ مرغابی ها
چه صفایی دارد
زیر آوار غم سکسکه ها مردن همه رویای من است
دل من بازخرید عم تنهایی خویش
دل تو حافظه سرد بهار
و قفس جایگه منزل ما
میروم شهر خدا
"ب.دریا"

 

[SA-AL]

پاسخ : دلنوشته ها

تویی که مرا در سقوط میبینی

تا به حال اندیشیده ای که شاید تو خود وارونه
ایستاده ای؟


​

 

[TeRmEh]

پاسخ : دلنوشته ها

و از عشق
دلزده شده ام
همانند همان کودکی که از هجوم یکباره درس خود
را می بازد
همانند همان کنجکاوی که
از نیافتن حاصل نتیجه اش
نومید می شود
من از عشق دلزده شده ام....

 

[iman HN]

پاسخ : دلنوشته ها

امانت دار خوبی است...دریا را میگویم...فقط کافی است جای آنکه بادبادکی را هوا کنی و در آن از خورشید آدرسش را پرسی یا اینکه قلعه ای شنی بسازی و بر فراز آن در افق به دنبال جانت گردی آرام در گوشش بخوانی...عشق مرا کجا برده ای؟...:176:

007

"دوستان شرمنده اگه یکم داغون میشن نوشته هام،موقع امتحان نهایی بیشتر وقت برای نوشتن داشتم ولی خب الآن کمتر شده و بیشتر اوقات هم یادم میره با خودم بیارمشون شهر تا بتونم اینجا وارد کنم...با تشکر از همه عزیزان"

 

[ahmadi]

پاسخ : دلنوشته ها

دیگر قدم نمیزند کسی درلابه لای برگ
بیچاره برگ کوچک درخت
پایی نمیرسد به او
حرفی نمیزند به خاک
دست در جیب کوچک هوا
میسپارد ،میرود تا پادشاه فصل ها
ناله سر میدهد ،اما دلش جای دگر قربانیست
2کبوتر سر دیوار گلی منتظر پاییزند
و صدایی به نفس های نسیم
به دل گرم بهار
فکر کوتاه مرا میشکند
دست در دست درخت
پا فرو رفته در آب
میروم شهر خدا
و به سوغاتی اشک مینگرم
و خدا میگوید
دل تو غرق شب بارانیست
به صدف رو کن
دل دریا خالیست
سر من زمزمه حس عجیبی دارد
و ندارد طاقت گره کوچک من
ساحل نرم خیال
و صدای لبــــ مرغابی ها
چه صفایی دارد
زیر آوار غم سکسکه ها مردن همه رویای من است
دل من بازخرید عم تنهایی خویش
دل تو حافظه سرد بهار
و قفس جایگه منزل ما
میروم شهر خدا
"ب.دریا"

خانم میکانیکی؛خیلی شعر فوق العاده ای بود
حس کردم یه چیز مابین سبک مهدی اخوان ثالث و سهراب سپهریه(بیشتر شبیه به سپهری!)‏
درسته؟یایه سبک خاصه؟
به هر حال شعر بی نهایت زیبایی بود!‏
کلی حال کردم‏

 

[B.mikaniki]

پاسخ : دلنوشته ها

خانم میکانیکی؛خیلی شعر فوق العاده ای بود
حس کردم یه چیز مابین سبک مهدی اخوان ثالث و سهراب سپهریه(بیشتر شبیه به سپهری!)‏
درسته؟یایه سبک خاصه؟
به هر حال شعر بی نهایت زیبایی بود!‏
کلی حال کردم‏

ممنون از لطفتون دقیقا درست گفتید
نمیدونم پیش زمینه این شعر نه شعر سهراب بود نه اخوان اما وقتی سر کلاس واسه دانش آموزام این شعرو خوندم اونها هم اول فکر کردند مال سهرابه
برای خودم هم جالب بود یک جور ترکیب ناامیدی و امید
به هر حال سپاس از نظر شما
خوشحالم که پسندیدید

 

[frahmani110]

پاسخ : دلنوشته ها

​

این روزها شبیه بارانهای پاییز شده ای

هنوز نیامده

می روی....




​

 

[ahmadi]

پاسخ : دلنوشته ها

این روزها که نیستی و دیگر رفته ای نمیتوانم نفس بکشم....
نفس هایم به چند عدد تک رقمی در هر دقیقه رسیده!‏
تا زمانی که بودی هیچوقت نفهمیدم که چقدر همه چیزم؛ومخصوصا نفس هایم به تو بند است
تو شاید زیبا ترین نعمت خدا نباشی؛شاید اصلا زیبا نباشی؛ولی یکی از مهم ترین نعمت های خدایی
اما خودت قضاوت کن؛درمقابل هجمه ی آدم های بدون درک از تو چه میتوانستم باشم جز چیزی که آنها میخواستند؟؟؟....
همیشه جای تو در قلبم بود!‏
از همان ابتدای آشنایی مان هروقت به شوخی لحظاتی ترکم میکردی میفهمیدم بی تو حیاتم ممات میشود!‏
اما دیروز تصمیم گرفتی که ترکم کنی!‏
ای کاش ترک کردنت یک ترک کردن عادی بود!‏
ترکم میکنی و عذابم میدهی....
همه میگفتن عوضش کن؛او به درد تو نمیخورد؛ای کاش آنقدر قدرت داشتم که فریاد بزنم و بگویم: من او را میخواااااااهمممممم!همین جوری میخواهم!‏
ای کاش تو که سکوت کردن هایم را خوب دیدی؛صدای قلبم را هم میشنیدی که هر تپشش نام تو بود؛برای تو بود....
برای خون رسانی به تو!‏
ای بینی عزیزم....:4:
از وقتی سرما خوردم قدرت را بیشتر میدانم
ترکم نکن....
قول میدهم تو را زیر تیغ خشن جراحان بی احساس نفرستم
قول میدهم دیگر با تو سرما راا تنفس نکنم
فقط برگرد....
تقدیم به بینی عزیزم:4:

 

[parastoo.sh]

پاسخ : دلنوشته ها

خدای من!
به ما ادمک ها که در مرز جهل،بزرگترین گناه بشریت،هستیم رحم کن...
خدای من!
دستانمان را بگیر و بگذار با امیدواری باور کنیم خودمان را ،روح بزرگ تورا و ارتباط عمیقمان را...
عهدهایمان را فراموش نخواهیم کرد و اگر جز این کردیم رهایمان مکن که جز پنجره های هدایت تو راه دیگری برای ما به سوی نور نیست...