Ardavan
عضویت
لایک ها
428

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • فک میکنم درسته چون من روابط مساحتای فصل آخرو یادم نیست.
    معمولا روابط رو حفظ میکنن :4: توقع نداری انتگرال سه گانه بگیرم که؟ :4:
    آره استوانه میشه. منتهی تو پر :4:
    سلام اقا علیرضا من کیارشم اگه ممکنه این عبارت رو تجزیه کنی 25x^2+30x^3+35X^6
    ببین مسئله ی تو صفحه اش رو حل کردی؟
    توی اون ، ارتفاع دو سوم شعاع میشه.
    حالا از روابط ارتفاع و اضلاع و بقیه چیزا که یادم نیست (:4:) توی هرم ، میتونی مساحتشو بدست بیاری.
    اردوان بعد از مدت ها می خوام یکی از کشفیاتم رو ، رو کنم(( :4:))
    من می گم

    آدمی دریاست

    کافی است چشماتون رو ببنید و به صدای نفس کشیدنتون گوش بدید

    یک بار با بینی نفس بکشید

    و یک بار با دهان

    و به صدا هایشان خوب گوش کنید




    آیا این صدای دریا نیست که می آید؟



    جالب نیست؟
    خیره کشی است ما را دارد دلی چو خارا
    بکشد کسش نگوید، تدبیر خون بها کن

    بر شاه خوب رویان، واجب وفا نباشد
    ای زرد روی عاشق، تو صبر کن و وفا کن
    من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید/ قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید

    فصل گل می گذرد هم نفسان بهر خدا/ بنیشید به باغی و مرا یاد کنید
    :11::11::11::11::11::11::11::11::11::11::11::11:
    :11::11::11::11::11:دا:11::11::11::11::11::11::11::11:
    نه نبخشیدمت و نخواهمت بخشید!
    یک غزل پست مدرن بود از سید مهدی موسوی
    حکایت من حکایت این بیت سعدیه
    گفتمش ببینم مگرم درد اشتیاق
    ساکن شود بدیدم و مشتاق تر شدم..... صبر کردن هم کار هر کسی نیست.....
    *دل بر نیستی زدن کار هر پروانه نیست *
    حرف من:
    بوی ابریشم تو آمد، از ته ریشم
    عاشقت بودم و هستم، که نباشی پیشم؟!

    توی تکرار یه بچه دبیرستانی
    می نویسم بر شیشه: به تو می اندیشم!!

    عاشقم بودی؟ هستی؟ خواهی شد؟ شاید...
    تیغ بر صورت من می رود و می آید

    به خودم میگویم: تو مَردی! گریه نکن!
    می کشم سیگاری منتظر یک تلفن

    می کشم سیگاری تا که بخوابد دردم
    می کشم سیگاری تا که به تو برگردم

    می کنم گم وسط بغض کتابم خود را
    چشم می بندم... شاید که بخوابم خود را

    می شود پیدا آن راه فراری که تویی
    می رسم با هیجان تا به قراری که تویی

    بعد قرنی دوری، حس کمی نزدیکی
    سینما رفتن و دستت وسط تاریکی

    فیلم بر پرده و آماده ی اکران شدنت
    حس غمگین سر انگشت کسی بر بدنت...

    مضطرب، عاشق، غرق هیجان، بی هدفی
    بوسه می گیری، از صندلیه آن طرفی!

    دوستت دارم... این اول خط خواهد شد
    وارد زندگیه مسخره ات خواهد شد!!

    می زنی در تاریکی به غمم لبخندی
    با طناب نامرئیت مرا می بندی

    خسته از چوبی ها،آدم ها،سنگی ها
    می زنی لبخندی...آخر دلتنگی ها
    تو پیغام خصوصی براتون توضیح دادم اردوان جان

    تو دو راهی بدی گیر کردم،

    تا حالا از این دو راهی ها که مثلا مجبور شم یک جایی رو ترک کنم و یک چیزی رو ول کنم زیاد داشتم ولی اعتراف می کنم این یکی از همشون سخت تر بوده برام
    خسته نباشی :4: این جملمو قبول داری؟
    من میگم وقتی عشق به آدم دست میده ، ( تو بهش دست نده ) یه احساس ضعف و تنهایی هم خیلی مواقع باهاشه.
    یه احساسی که دلش میخواد تنها خلوت کنه و حرف بزنه. و تو وجود خودش یه «چیزی» رو درک میکنه که انگار بهش گوش میکنه ، به حرفاش ، درد و دلاش و...
    یعنی تو هم این حس رو داری بعد از عاشق شدنت؟ یا یه چیزی مشابه به این؟ لزوما نه خود این؟
    ربطش این بود که عشق آدم رو به خدا نزدیک میکنه.
    حالا یکی خدا باوره و میگه اون خداست ، یکی نیست و قبول نداره اون خداست !
    یعنی طرف چه خدارو باور داشته باشه چه نه ، به هر حال نزدیک میشه به خدا. هرچند خودش قبول نداشته باشه !

    خوب برادر من اون سه گانگیشو تعریف نکردی که :4: گفتی خدا باورا و دو دسته دیگه :4: من اون دو دسته رو گرفتم فعلا یکی :4:
    حالا توضیح بده جملشو ما هم استفاده کنیم :4:
    چرا مثل فیلسوفا؟ فیلسوفیه برا خودش :4:
    من ارتباط این نقل قولت از محمدو با موضوع بحث درک نکردم :4:
    هرچند به نظرم علتش هم برام بگی بد نیس :4:
    دقیقا کدوم مورد؟ :4:
    آها !
    من میگم وقتی عشق به آدم دست میده ، ( تو بهش دست نده :4: ) یه احساس ضعف و تنهایی هم خیلی مواقع باهاشه.
    یه احساسی که دلش میخواد تنها خلوت کنه و حرف بزنه. و تو وجود خودش یه «چیزی» رو درک میکنه که انگار بهش گوش میکنه ، به حرفاش ، درد و دلاش ، حالا یکی که به خدا اعتقاد داشته باشه ، میدونه اون خداست. یکی دیگه اگه نداشته باشه ، با اون ارتباط داره ولی انکار میکنه ، یا شایدم نمیدونه که اون خداست.
    عرفای قدیمی هم انگار همینو میگن. میگن عشق زمینی آدم رو به عشق آسمونی میکشه. و چون عشق آسمونی فرض و واجبه ، پس لازمه ی اون هم فرض و واجبه ، پس عشق زمینی هم فرض و واجبه !
    رسید مژده که ایام غم نخواهد ماندچنان نماند چنین نیز هم نخواهد مانددیروز خیلی خوشحال شدم :)نفس باد صبا مشک افشان باد با کاری که در حق من کرد :)
    بحث خاصی نبود آخه :4:
    من نفس حرفای محمد رو قبول دارم ، منتهی میگم توی بررسی اون حرفایی که میزنه در مورد خودش ، یه وقت اشتباه نکنه.
    جدی گرفتی حرفمو ها :4:
    این لبخندی که الان آومد روی لبهام زمدگیمو عوض کرد.....
  • بارگذاری
  • بارگذاری
  • بارگذاری
بالا