باورت میشه اینترنت من هم همین بعد از ظهری تموم شده بود ؟؟؟ منم شارژش کردم حسابی تا 3 ماه بی نیاز از شارژم فکر کنم !
چیزی که هر دفعه اتفاق می افته اینه که یه دفعه نشد همزمان on بشیم !! ساعت بیولوژیکیمون با هم تناسب نداره ! :(
بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست/ بگشای لب که قند فراوانم آرزوست
ای آفتاب حسن برون آ دمی ز ابر / کان چهره مشعشع تابانم آرزوست
بشنیدم از هوای تو آواز طبل باز / باز آمدم که ساعد سلطانم آرزوست
گفتی ز ناز بیش مرنجان مرا برو / آن گفتنت که بیش مرنجانم آرزوست
وان دفع گفتنت که برو شه به خانه نیست / وان ناز و باز و تندی دربانم آرزوست
در دست هر کی هست ز خوبی قراضههاست / آن معدن ملاحت و آن کانم آرزوست
این نان و آب چرخ چو سیلست بیوفا / من ماهیم نهنگم عمانم آرزوست
یعقوب وار وااسفاها همیزنم / دیدار خوب یوسف کنعانم آرزوست
والله که شهر بیتو مرا حبس میشود / آوارگی و کوه و بیابانم آرزوست
زین همرهان سست عناصر دلم گرفت شیر خدا و رستم دستانم آرزوست
جانم ملول گشت ز فرعون و ظلم او / آن نور روی موسی عمرانم آرزوست
زین خلق پرشکایت گریان شدم ملول / آنهای هوی و نعره مستانم آرزوست
گویاترم ز بلبل اما ز رشک عام / مهرست بر دهانم و افغانم آرزوست
دی شیخ با چراغ همیگشت گرد شهر / کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
گفتند یافت مینشود جستهایم ما / گفت آن که یافت مینشود آنم آرزوست
هر چند مفلسم نپذیرم عقیق خرد / کان عقیق نادر ارزانم آرزوست
پنهان ز دیدهها و همه دیدهها از اوست / آن آشکار صنعت پنهانم آرزوست
خود کار من گذشت ز هر آرزو و آز / از کان و از مکان پی ارکانم آرزوست
گوشم شنید قصه ایمان و مست شد / کو قسم چشم صورت ایمانم آرزوست
یک دست جام باده و یک دست جعد یار / رقصی چنین میانه میدانم آرزوست
میگوید آن رباب که مردم ز انتظار / دست و کنار و زخمه عثمانم آرزوست
من هم رباب عشقم و عشقم ربابیست / وان لطفهای زخمه رحمانم آرزوست
باقی این غزل را ای مطرب ظریف / زین سان همیشمار که زین سانم آرزوست
بنمای شمس مفخر تبریز رو ز شرق / من هدهدم حضور سلیمانم آرزوست
فعلا این اقای کندل یه کتاب خاک خورده تو اتاقم داره ..... ولی حتما چشم اینم می خونم !! الان 3 تا کتاب نصفه نیمه دارم باید تمومشون کنم !!
رویت - لوین - کندل !!!!!!
یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور* کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن *وین سر شوریده بازآید به سامان غم مخور
گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن* چتر گل در سر کشی ای مرغ خوشخوان غم مخور
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت * دایما یک سان نباشد حال دوران غم مخور
هان مشو نومید چون واقف نهای از سر غیب* باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور
ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی برکند *چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم* سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور
گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید* هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور
حال ما در فرقت جانان و ابرام رقیب *جمله میداند خدای حال گردان غم مخور
حافظا در کنج فقر و خلوت شبهای تار* تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور
If this isn’t weird enough, in 2007 some of the same scientists isolated a previously unknown, 50 nm
icosahedral dsDNA virus that is a parasite of mimivirus. Named Sputnik because it is like a satellite virus
in that it only replicates in the presence of mimivirus replication, this new virus is an example of the first
known “virophage”—a virus that causes an infection of another virus. In fact, when Sputnik replicates,
it interferes with mimivirus replication, causing it to form abnormal virus particles. The Sputnik genome
contains some genes from mimivirus and others from archaeal viruses, suggesting Sputnik can participate
in horizontal gene transfer, yet another characteristic of living organisms.
قبلا تو یه کتاب میکروبیولوژی خونده بودم که ویروسی وجود نداره که هم dna و هم rna داشته باشه !! اما انگار اینا هر دو تا را دارند !!
The mimiviruses contain both DNA and RNA, some-
thing viruses by definition are not supposed to contain.
They also have seven genes shared between all three domains of life—Bacteria, Archaea, and Eukarya.
However, it is not yet known if the viruses use these genes.