نتایح جستجو

  1. Ardavan

    من از دست تو در عالم نهم روی ولیکن چون تو در عالم نباشد

    من از دست تو در عالم نهم روی ولیکن چون تو در عالم نباشد
  2. Ardavan

    دست از طلب ندارم تا کام من برآید..... یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید

    دست از طلب ندارم تا کام من برآید..... یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید
  3. Ardavan

    نه بابا دشمنت شرمنده. حل شد مشکلم....

    نه بابا دشمنت شرمنده. حل شد مشکلم....
  4. Ardavan

    گریه دارم..... گریه دارم.... گریه..... گریه......

    گریه دارم..... گریه دارم.... گریه..... گریه......
  5. Ardavan

    خیلی سخته کسیو که آدم از ته دل دوسش داره بهت بگه " دیگه مزاحمم نشو "......

    خیلی سخته کسیو که آدم از ته دل دوسش داره بهت بگه " دیگه مزاحمم نشو "......
  6. Ardavan

    حرف دلم حرف اخوان ثالثه ..... روی هر کدوم از دوستام دست می ذارن که درد و دل کنم بوی نامردی می دن...

    حرف دلم حرف اخوان ثالثه ..... روی هر کدوم از دوستام دست می ذارن که درد و دل کنم بوی نامردی می دن :( یادم آمد هان داشتم میگفتم : آن شب نیز سورت سرمای دی بیداد ها می کرد و چه سرمایی ، چه سرمایی باد برف و سوز وحشتناک لیک آخر سرپناهی یافتم جایی گرچه بیرون تیره بود و سرد ، همچون ترس قهوه خانه...
  7. Ardavan

    خواه روز جنگ و خورده بهر کین سوگند آری اکنون شیر ایرانشهر تهمتن گرد سجستانی کوه کوهان، مرد...

    خواه روز جنگ و خورده بهر کین سوگند آری اکنون شیر ایرانشهر تهمتن گرد سجستانی کوه کوهان، مرد مردستان، رستم دستان ، در تگ تاریک ژرف چاه پهناور ، کشته هرسو بر کف و دیوارهایش نیزه وخنجر، چاه غدر ناجوانمردان چاه پستان ، چاه بی دردان ، چاه چونان ژرفی و پهناش ، بی شرمیش ناباور و غم انگیز و شگفت...
  8. Ardavan

    طعمه دام و دهان خوان هشتم بود و می اندیشید که نباید بگوید هیچ بس که بی شرمانه و پست است این...

    طعمه دام و دهان خوان هشتم بود و می اندیشید که نباید بگوید هیچ بس که بی شرمانه و پست است این تزویر. چشم را باید ببندد،تا نبیند هیچ بعد چندی که گشودش چشم رخش خود دید ، بس که خونش رفته بود از تن بس که زهر زخمها کاریش گویی از تن حس و هوشش رفته بود و داشت می خوابید، او از تن خود - بس بتر...
  9. Ardavan

    جنگ بود این یا شکار؟ آیا میزبانی بود یا تزویر؟" قصه می گوید که بی شک می توانست او اگر می خواست...

    جنگ بود این یا شکار؟ آیا میزبانی بود یا تزویر؟" قصه می گوید که بی شک می توانست او اگر می خواست که شغاد نا برادر را بدوزد – همچنان که دوخت - با تیر وکمان بر درختی که به زیرش ایستاده بود ، و بر آن تکیه داده بود و درون چه نگه می کرد قصه می گوید این برایش سخت آسان بود و ساده بود همچنان که می...
  10. Ardavan

    من تو ایریسک به هر کی پ خ میدم تا دو سه روز بعد دیگه آنلاین نمیشه!!! دنیای عجیبیه!!

    من تو ایریسک به هر کی پ خ میدم تا دو سه روز بعد دیگه آنلاین نمیشه!!! دنیای عجیبیه!!
  11. Ardavan

    یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد آن جوان بخت که می‌زد رقم خیر...

    یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد آن جوان بخت که می‌زد رقم خیر و قبول بنده پیر ندانم ز چه آزاد نکرد کاغذین جامه به خوناب بشویم که فلک رهنمونیم به پای علم داد نکرد دل به امید صدایی که مگر در تو رسد ناله‌ها کرد در این کوه که فرهاد نکرد سایه تا بازگرفتی ز چمن مرغ...
  12. Ardavan

    حیلت رها کن عاشقا... دیوانه شو دیوانه شو..... ون در دل آتش در آ...... پروانه شو پروانه شو

    حیلت رها کن عاشقا... دیوانه شو دیوانه شو..... ون در دل آتش در آ...... پروانه شو پروانه شو
  13. Ardavan

    آسيمه سر رسيدي از غربت بيابان دلخسته ديدمت در آوار خيس باران وا مانده در تبي گنگ ناگه به من...

    آسيمه سر رسيدي از غربت بيابان دلخسته ديدمت در آوار خيس باران وا مانده در تبي گنگ ناگه به من رسيدي من خود شکسته از خود در فصل نا اميدي در برکهء دو چشمت نه گريه و نه خنده گم کرده راه شب را سرگشته چون پرنده من ره به خلوت عشق هر گز نبرده بودم پيدا نميشدي تو شايد که مرده بودم پيدا نميشدي تو...
  14. Ardavan

    همه هست ارزویم که ببینم از تو رویی چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی.....

    همه هست ارزویم که ببینم از تو رویی چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی.....
  15. Ardavan

    داغ تو دارد این دلم ....... بی همگان به سر شود بی‌تو به سر نمی‌شود داغ تو دارد این دلم جای دگر...

    داغ تو دارد این دلم ....... بی همگان به سر شود بی‌تو به سر نمی‌شود داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی‌شود دیده عقل مست تو چرخه چرخ پست تو گوش طرب به دست تو بی‌تو به سر نمی‌شود جان ز تو جوش می‌کند دل ز تو نوش می‌کند عقل خروش می‌کند بی‌تو به سر نمی‌شود خمر من و خمار من باغ من و بهار من خواب من و...
  16. Ardavan

    میخواهم پرواز کنم اما دست هایم را بسته اند بدون بال پرواز میکنم..... میخواهم فریاد کنم اما...

    میخواهم پرواز کنم اما دست هایم را بسته اند بدون بال پرواز میکنم..... میخواهم فریاد کنم اما زبانم را بریده اند بی صدا فریاد میزنم..... میخواهم بخوابم اما افکار و احساساتم نمیگذارند با بیداری می خوابم..... میخواهم بگریم اما احساساتم آن قدر تحریک شده که با گریه هم تخلیه نمی شوند بدون گریه...
  17. Ardavan

    نکته‌ها هست بسی محرم اسرار کجاست...... :(

    نکته‌ها هست بسی محرم اسرار کجاست...... :(
  18. Ardavan

    از تکثر حرف هایی که توی قلبمه دارم منفجر میشم.... نمیدونم چه قدر دیگه میتونم تحمل کنم...

    از تکثر حرف هایی که توی قلبمه دارم منفجر میشم.... نمیدونم چه قدر دیگه میتونم تحمل کنم...... نمیدونم...... " کس را دید جان دستور نیست "
  19. Ardavan

    محمد جان صندوقت پره !! یه طومار نوشته بودم نشد بفرستم برات ! :4:

    محمد جان صندوقت پره !! یه طومار نوشته بودم نشد بفرستم برات ! :4:
  20. Ardavan

    از ادمای دروغگوی دور و برم بیزارم........ :(

    از ادمای دروغگوی دور و برم بیزارم........ :(
بالا