پاسخ : دلنوشته ها
خودم دفنش کردم، با همین دستام،
هنوز صدای گریه ها و التماسهاش تو گوشم میپیچه.
فقط 6 سالش بود...
اما به اندازه 60 سال آزارم داده بود،
خسته بودم از دستش، از زبون نفهمی هاش، از بی عقلی هاش،
حتی از شیطنت هاش که یهو هوس میکرد بره به دیدن اونی که نباید می دیدش،
نباید می دیدش چون بهش...