شب شده بود اما حسنک هنوز به خانه نیامده بود.حسنک مدتهای زیادی است که به خانه نمی آید.او به شهر رفته و در آنجا شلوار جین و تیشرت های تنگ به تن میکند.او هر روز صبح به جای غذا دادن به حیوانات جلوی آینه به موهای خود ژل میزند.موهای حسنک دیگر مثل پشم گوسفند نیست.چون او به موهای خود گلت میزند.دیروز که...