Al!R3ZA

Well-Known Member
ارسال ها
1,903
لایک ها
3,166
امتیاز
113
پاسخ : دلنوشته ها

و صدایی چو هر روز مرا برخیزاند


و ز خوابی که در آن غرق بدم بیدار کرد


بکشیدم دستم بر چشمم ، پهلویم ، بوی تو میدادند


اثر تیز نوک ناخن تو ، بر لبانم باقیست


اندکی قل میخورم ، دست بر اطراف تختم میکشم اما نیست...


آه خدایا این بار هم خواب بود...


دست بر قبلک خویش ، اندکی گریه کنان ، رو به قبله گفتم


که خدایا حکمت کار تو چیست...


از برای چه فقط در خواب میبینم وُرا


اگر این حکمت توست ، اندکی فضل خودت را بنما... و بخوابان مرا تا ابدا...


قلب خویش بفشردم ، نفسم تنگ گرفت... و ندایی آمد...


اندکی صبر بود بنده ی من ، چاره ی عشق، تو را...


گر نبینی تو فراق قبل وصال ، لذت وصل نفهمی هرگز...


و در این بین صدایی دیگر ترساندم


مادرم بانگ بزد دیرت شد. در مدرسه ات بستند برو خداحافظ!

ممنون میشم نظراتتون رو بگین
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Al!R3ZA

Well-Known Member
ارسال ها
1,903
لایک ها
3,166
امتیاز
113
پاسخ : دلنوشته ها

و صدایی چو هر روز مرا برخیزاند


و ز خوابی که در آن غرق بدم بیدار کرد


بکشیدم دستم بر چشمم ، پهلویم ، بوی تو میدادند


اثر تیز نوک ناخن تو ، بر لبانم باقیست


اندکی قل میخورم ، دست بر اطراف تختم میکشم اما نیست...


آه خدایا این بار هم خواب بود...


دست بر قبلک خویش ، اندکی گریه کنان ، رو به قبله گفتم


که خدایا حکمت کار تو چیست...


از برای چه فقط در خواب میبینم وُرا


اگر این حکمت توست ، اندکی فضل خودت را بنما... و بخوابان مرا تا ابدا...


قلب خویش بفشردم ، نفسم تنگ گرفت... و ندایی آمد...


اندکی صبر بود بنده ی من ، چاره ی عشق، تو را...


گر نبینی تو فراق قبل وصال ، لذت وصل نفهمی هرگز...


و در این بین صدایی دیگر ترساندم


مادرم بانگ بزد دیرت شد. در مدرسه ات بستند برو خداحافظ!

ممنون میشم نظراتتون رو بگین
دوستان لطفاً نظراتتونو توی پیغام خصوصی بگین که تاپیک الکی سنگین نشه و بحث دو نفره هم نداشته باشیم
ممنون :)
 

ahmadi

New Member
ارسال ها
757
لایک ها
2,532
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

گاهی مشکلات ما آدم ها سخت تر از خراب شدن یه کامپیوتر ساده ست...
گاهی یه سری از حرفها مثل پتک روی سرت فرود میان جوری که تکون خوردن مغزت رو حس میکنی...
گاهی زندگی یه پرش هایی داره سنگین تر و صعب تر از پریدن ویندوز پی سی ت!
بعضی آدمها هستن که نمیشناسیشون اما یه حرفهایی بهشون میزنی یه کارهایی باهاشون میکنی که نابودشون میکنه...
مراقب اون *بعضی*های زندگی تون باشید این بعضی ها خیلی زود میشکنن....
گاهی اگه یه حرفی توی دلت سنگینه کنه خیلی بهتر از اینه که سایه ش واسه همیشه رو زندگی یه نفر سنگینی کنه!
یادت باشه قرار نیست همه مال تو باشن....
به افراد زندگی ت این حق رو بده که انتخاب کنند از بین تو و بقیه ی گزینه هاشون
بعضی حرفها رو فقط زبون میگه ولی تا عمق دل یک نفر رو زخم میزنه....
بعضی چیزها رو فقط دست تایپ میکنه ولی تا لوب اکسیپیتال مغز طرفت رو می بره(mibore)
بعضی کارها...بعضی رفتارها...بعضی کردار ها...خانمان سوزن!!!
مراقب همه ی این بعضی کارها رفتارها کردار ها و بعضی آدمها باشید...شاید یه روزی خودتون بشید یکی از همین*بعضی*ها که نیاز به مراقبت دارن....
به قلم سیاه ثنا احمدی...بدون قلب...با منطق مطلق...
21:56
2014.02.23
1392.12.04
sunday
 

member

New Member
ارسال ها
11
لایک ها
16
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

[FONT=Mj_Sayeh-1]تمام آنچه در مغز من است ،،
نوشتنی ست اما حرفی که دردلم محبوس شده است و وجود مرا بی قرار کرده ؛؛
[/FONT]
[FONT=Mj_Sayeh-1]عشــقیست که که نه نوشتنی ست و نه بیان کردنی ،،[/FONT][FONT=Mj_Sayeh-1]حس کردنی ست ،،[/FONT][FONT=Mj_Sayeh-1]
حس کردن حس نابی که فقط تو لذت لمسش را چشیده ای ،،[/FONT]
[FONT=Mj_Sayeh-1]
تویی که یادت ،
هر روز و هر ساعتو و هر دقیقه و هر ثانیه مهمان ذهن من است ،،[/FONT]
[FONT=Mj_Sayeh-1]
همچون یعقوبی که در انتظار دیدن یوسفش چشمانش را داد ،
من هم حاضرم چشمانم را در راه رسیدن به تو بدهم ،
[/FONT]
[FONT=Mj_Sayeh-1]فقط تو بیا به سمت این عاشق نا بینایت ،،[/FONT][FONT=Mj_Sayeh-1]
آهسته و سوار برایم معنی ندارد ،[/FONT]
[FONT=Mj_Sayeh-1]
همینکه تک تک سلولهای وجودم آمدنت را حس کنند کافی ست ،،
[/FONT]
[FONT=Mj_Sayeh-1]بگذار دیدن رویت دوباره بینایم کند ،،
[/FONT]
[FONT=Mj_Sayeh-1]یوسفم،،[/FONT][FONT=Mj_Sayeh-1]
کنعان دلم انتظار تو را میکشد ،،[/FONT]
[FONT=Mj_Sayeh-1]
بیا و عزیز سرزمین مصر من باش ،[/FONT]
[FONT=Mj_Sayeh-1]
تا نیایی این طغیان نیل چشمانم آرام نخواهد شد ،،[/FONT]
[FONT=Mj_Sayeh-1]
بیا که اینجا دل تکه تکه شده ام بیشتر از زلیخا منتظرت است ،
[/FONT]
[FONT=Mj_Sayeh-1]زودبیا تا موهایم سپید سپید نشده اند ...:([/FONT]
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

ahmadi

New Member
ارسال ها
757
لایک ها
2,532
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

چشمانت را بستی و کمرم در نگاهت شکست...
و بد تر از آن دلم شکست...چون دل سرخ گلی که ساقه اش به دست باغبان خودش شکسته باشد تا هدیه ای شود برای معشوقه ی باغبان...
همانقدر سخت و سنگین است...
همانقدر زجر آور و آزار دهنده ست...
همانقدر کشنده ست وقتی بدانی برای محبوب شدن محبوبت نزد دیگری عمری پرورانده شده بودی...
چه عشق غم انگیزی ست...
عشق گل سرخ به باغبانش...
<<به قلم آبی ثنا احمدی>>
22.31
2014.03.02
1392.12.11
یکشنبه..
 

alonegirl

Well-Known Member
ارسال ها
106
لایک ها
470
امتیاز
63
پاسخ : دلنوشته ها

نه،دیگر با سردرد هایم یکدست نمی شوم.سردرد های شبانه ای که از جنس تو اند.شاید یک قرص ماه بتواند به این بیقراری پایان دهد،پایانی را که هیچ آغازی نداشته باشد،یک لیوان از شب و قرصی از ماه تمام از تاریکی به دستان روز می افتم.دستانی که آنقدر مرا محکم می فشارد تا مرا از شب خالی کند نه تهی و از تو تنها دردی مبهم باقی خواهد ماند آن هم در خفایای خاطر جایی که خیلی چیزها خاک خورده می ماند.
 

love star

Moderator
ارسال ها
556
لایک ها
942
امتیاز
93
پاسخ : دلنوشته ها

گرفته اين دل لعنتي!
گرفته!
اين دل، دل تنگ توست...
دل تنگ صدايت....دل تنگ نگاهت....
دل تنگ نفسهايت...
نيستي....اما مهم نيست كه من يا تو در كنار هم نيستيم...!
مهم اين است كه قلب هم را تسخير كرده ايم....
و منتظر روزهايي هستيم كه دو نفري كارهاي دونفره انجام ميدهيم....
بازي هاي دونفره!قدم زدن هاي دونفره!شيطاني هاي دونفره!نگاه هاي دو نفره....!
آري تمامي كارهايمان دو نفري است:)
حتي همين الان!
مثلا همين دلتنگي هايمان!دونفره است ديگر!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

H sahar H

New Member
ارسال ها
212
لایک ها
457
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

بیشتر از دنیا دوستش داشتم اما او
دنیا را بیشتر از من دوست داشت

خدایا....
او که دنیا را میخواست چرا به من گفت سحرم؟؟
 
ارسال ها
1,240
لایک ها
2,256
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

دوستان یه مدت پیش اخبار یه آیتمی داشت درباره کودکان سندرومی...اینو نوشتم دلم سبک بشه...
نامه ای به خدا:
خدا جوون سلام:1:یه وقتایی خیلی دلم میخواد صحبت کنم اما خب زبون آدمارو بلد نیستم...یا بهتر بگم اونا زبون منو نمیفهمن...شاید متوجه ظاهر کلامم بشن ولی هیچوقت حرفمو درک نمیکنن...
سر همین همیشه میشینم باتو حرف میزنم و روبرویم مینشینی و به حرف هایم گوش میدهی...حتی باتو بازی میکنم...تو مثل بچه های فامیل از من دوری نمیکنی...مرا دوس داری و بخاطر خاص بودنم از من بدت نمیاد...
خدا دیشب دلم میخواست سوار ترن هوایی بشم....مث بقیه همسن هام...ولی بغلم کردی و گفتی اشکالی ندارد دخترکم...من تورا بیشتر از همه دوس دارم...گفتم دلم ترن هوایی میخواد....مرا در آغوش کشیدی و برایم لالایی خواندی تا خوابم برد...اکنون صبح شده و بیدار شده ام و دیگر نیستی...نکند دیگر نیایی پیشم؟نکند دیگر مرا دوس نداشته باشی بخاطر اینکه دیروز دلم ترن هوایی میخواست؟؟؟؟؟خدا جوونم ترن هوایی نمیخوام من تورو میخوام...آخه اگه تو بری دخترتم تنها میمونه...دیگه کسیو به جز تو نداره...
خدا همه مامانا وقتی دخترشونو میبینن گریه میکنن؟خدا منم دلم میخواد یه روز دخترمو ببینم گریه کنم(مادر بشم...)
خدایا تنم درد میکنه....نه از بیماری...بلکه از نگاه بنده هات...خدایا میگن تو به همه افراد همه چیز میدهی...حتی بیشتر از حد مورد نیازشون میدی...
مثلا یه دختری بود همسایمون بود چندتا دوچرخه داشت...یه پسری بود کلی خوراکی داشت همیشه....به یه کسی چند تا خونه میدهی...به شخص دیگر چند فرزند صالح...مرسی خدایا که به همه زیادی میدهی...
خدایا مرا هم به پدر و مادرم اضافی داده ای آیا؟اگرنه پس چرا مادرم هروقت مرا میبینید بغضش میگیرد؟همه مادرها وقتی دخترشون 13 سالش میشه صورتشون چروک میوفته و موهاشون سفید میشه؟
خدایا کاری بکن دیگه هیچ مادری زود پیر نشه....
خداجوونم چرا از دیشب دیگر نمیبینمت...آخر گفتی درست میشود و رفتی....
یک مردی را میشناختم...فرد آرومی بود...همیشه سرش با تو گرم بود...شاید اورا هم مانند من در آغوش میکشیدی که اینگونه عاشقت بود...
این مرد برای دفاع از بیگناها به جنگ رفت و یه پایش را از دست داد...با زبون بی زبونی پرسیدم چرا اینگونه شد؟گفت خدا همینشم اضافی داده بود...همین 1دونه کافیه...
جوونی رو دیدم که هر چند روز یه بار دستشو میبره تا خون بیاد...با نگاهم پرسیدم چرا؟گفت اضافی است....فکر کردم عاشق است...بعدها سر مزارش فهمیدم سرطان خون داشته...
خدا جووون تو که اینهمه چیز به آدمای کوچولوی خودت اضافی میدهی...چرا سهم من یک کوروموزوم اضافی بود؟خدا جوون همین 46تا کافی بود.....نمیشودمثل آن جانباز این امانتی اضافی رو ازم بگیری تا لبخند مادرم رو ببینم؟
اشک های دخترک روی زمین ریخت تا وقتی در آغوش خدایش آرام خوابید....ولی همچنان اشکهایی بر روی زمین میریخت...
نمیدنم شاید این اشک های جدید اشک های خدا بود....
(دوستان زود تمومش کردم...اشک لامصب نذاشت...سر هر جملش کلی اشک ریختم...خلاصه شرمنده اگه نشد کامل حرف دل این دخترک 13 ساله رو بگم...)

---- دو نوشته به هم متصل شده است ----

بیشتر از دنیا دوستش داشتم اما او
دنیا را بیشتر از من دوست داشت

خدایا....
او که دنیا را میخواست چرا به من گفت سحرم؟؟
شاید تا وقت به "سحر" رسید "خورشید خانم" دلش را برد....
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

H sahar H

New Member
ارسال ها
212
لایک ها
457
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

مگر نمیگفتی شش دانگ قلبم مال توست؟؟
مگر نمیگویند چهار دیواری اختیاری؟؟
مگر اینکه میگویم او در قلبت نباشد چیزی بیشتر از جمله های بالاست؟؟!​
 

question

New Member
ارسال ها
65
لایک ها
34
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

کاربرای عزیز ...
خوب مطمئنا بعضی از کاربرای این سایت دستی به قلم دارند و یه سری دلنوشته و متن ادبی دارند...
از اونایی که هم چین نوشته هایی دارن خواهش میکنم اینجا بذارن..
تا یه آرشیوی بشه از دلنوشته های بچه های سایت المپیادی ها...
تاکید میکنم فقط از خودتون باشه نوشته ها...از جای ِ دیگه کپی نکنین!
ببخشید به چه دلیل ایشون این همه لایک گرفتن

---- دو نوشته به هم متصل شده است ----

بعد دلیل استفاده از سه نقطه در هر خط چیه؟
 
ارسال ها
113
لایک ها
181
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

چرا لایک نگیرن؟
ما اختیار دیدگاه دیگران رو نداریم که!
ولی حالا که موقعیت هست چرا دل شما ها یا شکست خوردست یا در انتظار معشوق یا متنفر از یه انسان نیمه راه؟!
موضوع بهتر نیست برا نوشتن؟
آیا توی دلاتون که انقدر لطیفن که میتونن واقعا زیبا به واج ها و واژه ها آرایش بدن تا یک نوشته ی ادبی بشه چیزی جز این مباحث ناراحت کننده نیست؟
دلمون گرفت بخدا!
 

ahmadi

New Member
ارسال ها
757
لایک ها
2,532
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

چرا لایک نگیرن؟
ما اختیار دیدگاه دیگران رو نداریم که!
ولی حالا که موقعیت هست چرا دل شما ها یا شکست خوردست یا در انتظار معشوق یا متنفر از یه انسان نیمه راه؟!
موضوع بهتر نیست برا نوشتن؟
آیا توی دلاتون که انقدر لطیفن که میتونن واقعا زیبا به واج ها و واژه ها آرایش بدن تا یک نوشته ی ادبی بشه چیزی جز این مباحث ناراحت کننده نیست؟
دلمون گرفت بخدا!
حقیقت این است که مردم ما به پست های افسرده بیشتر لایک میزنن تا پست های طنز
ما هم مطابق میل مخاطبمون مینویسیم!
ما متعلق به ان مردمیم:4:
 
ارسال ها
113
لایک ها
181
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

آره البته،مردم چون فرق لودگی و طنز رو نمیدونن این مشکلات ریشه ای پیش میاد.
البته منظور من تنها طنز نبود،بهترین نوع ادبیات غنایی یا تعلیمیه. هم آموزنده ست هم دل بقیه نمیگیره.
 

ahmadi

New Member
ارسال ها
757
لایک ها
2,532
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

چه دندونای سفیدی ؛ راستی میشه بگین این شکلکایی رو که می ذارم چه کاربردی دارن و همچین درصد استفاده از اون رو هم بگید ::52::174::208::175::130::60::199::212::118::168::169::159::120::54:
دوست عزیز بس کن دیگه
چقدر اسپم میذاری آخه؟؟؟؟؟؟؟؟:188:
 

Abolfa75

New Member
ارسال ها
4
لایک ها
10
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

بچه تو نگران بالا آووردن اینو اون نباش...وقتی هر نوزادی اجازه ورود به سایت پیدا می کنه بهتر از اینم انتظار نمیره!
هه،تو اصن میدونی دلنوشته رو با کدوم دال مینویسن که پاتو اینجا میذاری؟!!!
در ضمن نگران دندونای دیگران هم نباش اول خودتو تو آینه نگاه کن بعد حرف بزن!:59:
اون شکلک ها هم هرکدوم در روز274.45 بار استفاده میشن(شک داری بشمار)،کاربردشونم از بابات بپرس بهت میگه،مخصوصا اون هفتمیه رو ...
بچه،تو. اگه به اندازه نخود حالیت میشد میفهمیدی که حداقل واسه نشون دادن ادبت باید به بزرگترت احترام بذاری...متاسفم واسه اون پدر مادرت که همچین بچه ای بزرگ کردن...عقده داری جای دیگه هم هست واسه خالی کردن...واسه خودنمایی و جلب توجه هم همین طور...
 

iman HN

New Member
ارسال ها
1,757
لایک ها
2,646
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

مجبور شدم
مجبور شدم از کسی که دوستش دارم دور شوم
مجبور شدم از کسی که برایم یه دوست کامل بود دور شوم
مجبور شدم مجبور
کاش کمی مرا درک کند و از من به دل نگیرد
کاش.
کاش.
(مخاطب خاص)
اون دوستت مطمئن باش همیشه منتظر یک اشاره میمونه برای برگشت...به خودم گفت که از ته قلب واست آرزوی موفقیت داره...:8:
 
ارسال ها
113
لایک ها
181
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

بچه تو نگران بالا آووردن اینو اون نباش...وقتی هر نوزادی اجازه ورود به سایت پیدا می کنه بهتر از اینم انتظار نمیره!
هه،تو اصن میدونی دلنوشته رو با کدوم دال مینویسن که پاتو اینجا میذاری؟!!!
در ضمن نگران دندونای دیگران هم نباش اول خودتو تو آینه نگاه کن بعد حرف بزن!:59:
اون شکلک ها هم هرکدوم در روز274.45 بار استفاده میشن(شک داری بشمار)،کاربردشونم از بابات بپرس بهت میگه،مخصوصا اون هفتمیه رو ...
بچه،تو. اگه به اندازه نخود حالیت میشد میفهمیدی که حداقل واسه نشون دادن ادبت باید به بزرگترت احترام بذاری...متاسفم واسه اون پدر مادرت که همچین بچه ای بزرگ کردن...عقده داری جای دیگه هم هست واسه خالی کردن...واسه خودنمایی و جلب توجه هم همین طور...
جناب شما کش ندید دیگه لطفا،درسته ایشون رعایت نکردن ولی دلیل نمیشه شما هم به ایشون بی ادبی کنید،بلکه باید از کار زشت ایشون یاد بگیریم که نخست تحمل خودمونو ببریم بالا تر دوم بدونیم بی ادبی چقدر ناپسنده و ما از این کار ها نکنیم.اگر هم نگاه کنید خود خانم احمدی هم سکوت اختیار کردن،چون شان ایشون بالاتر از اینه که درگیری لفظی کنن.
 
بالا