آره
گاهي آدم حس ميكنه چقد تنهاست...
چقد نياز به گريه داره...
نياز به يه آغوش باز...
آغوشي كه هيچوقت پست نزنه...
به هيچ بهونه اي...
براش اولين باشي...
براش آخرين باشي...
خيلي گشتم تا پيداش كنم...
اما اشتباه كردم!
هميشه پيشم بود...
نديدمش...
اما حالا ميبينمش...
وقتي كه هر روز يه كاري ميكنه كه شاد ميشم ميفهمم خيلي وقته تو آغوششم...
اما انقد آغوشش بزرگه كه حسش نكردم...
اما حالا دركش ميكنم...حسش ميكنم...خيلي بهتر از قبل...
خدا جونم خيلي وقت بود منتظر نگاهم بود...
حالا ديگه انقد ماتت ميشم تا دلم نلرزه براي از دست دادن دوست داشتني ترين هام