arash501 گفت
قبل از هر چیزی باید در نظر داشته باشیم که وقتی میخواهیم در مورد مباحث علمی صخبت کنیم 1.نباید با تعصبات اعتقادی آن را قاطی کینم 2.به اعتقادات دیگران احترام بگذاریم اما نظرات خود را هم عنوان کنیم.
در مورد اینکه میگید نقض خدا مخالفم...!چون همین تفکرات است که باعث شده خیلیها در راه کشفیاتشون توقف کنن و ادامه ندن!!!یه وقتهایی باید مسائل را از طریق قانون معکوس حل کرد.اما در کل من نمیگم خدا...!من همیشه میگم آفریدگار و به نظر من سفر در زمان چه گذشته و چه آینده هیچ ارنباطی به نقض آفریدگار نداره چون همه این تواناییهای کشف نشده را هم همان آفریدگار خلق کرده و چون ما تا الان باورهای غیر واقعیی از آفریدگار برای خود ساختیم نباید بگیم که خارج از چهارچوبهای آفریدگاره!چرا نگیم ممکنه تا به حال تفکرات و دیدگاههای ما اشتباه باشه...!؟!؟
ولی گذشته از همه اینها که بحث در موردش را خیلی دوست دارم و خیلی زمان هم لازم داره و اینجا هم جاش نیست باید باز هم بگم که من به سفر به زمان (آینده و گذشته) اعتقاد دارم و فرضیه ای هم دارم که خیلی چیزها را رد میکنه که آن فرضیه این است که زمان ثابت است و این ما هستیم که در تونل زمان در حرکتیم و در مورد اینکه اگر ما به گذشته بریم خود ما هستیم که کوچک میشویم یا با همین سن میریم عقب یا خودمون را در آن زمان میبینیم باید بگم که ای 3 حالت 3 کانال متفاوتن و هر کدام یه مسیر دارن و هر سه هم امکانش میتونه باشه!اما بحث ما این است که خودمان را در آن سن میبینیم چون مثلا اگر ما به سالهای قبل از تولد خود برگردیم دیگه خودی از ما نبوده که بخوایم ببینیمش!پس آن 2تا اولی را حذف میکنیم و میریم سراغ سومی که خودمان را در آن زمان میبینیم!مثل یه فیلمی که میبینیم!حالا سوال اینجاست که آیا میشه چیزی را تغییر داد یا نه!؟
در مورد نظریه انشتین که در مورد گذشته و رسیدن به سرعت بیشتر از نور است من یک نظریه دارم: از آنجایی که سرعت و زمان نسبت عکس دارن هر چه سرعت بالاتر برود زمان کم میشود و وقتی که سرعت آنقدر بالا رود تا زمان به صفر برسد اینجا لجظه ای است که ما از بعد زمان و مکان خارج میشویم و به راحتی میتونیم در تونل زمان سفر کنیم...
همه اینها واقعیتهای این کائنات هستند! چه ما بخواهیم چه نخواهیم...!چه دوست داشته باشیم و چه دوست نداشته باشیم...!
در مورد اینکه میگید نقض خدا مخالفم...!چون همین تفکرات است که باعث شده خیلیها در راه کشفیاتشون توقف کنن و ادامه ندن!!!یه وقتهایی باید مسائل را از طریق قانون معکوس حل کرد.اما در کل من نمیگم خدا...!من همیشه میگم آفریدگار و به نظر من سفر در زمان چه گذشته و چه آینده هیچ ارنباطی به نقض آفریدگار نداره چون همه این تواناییهای کشف نشده را هم همان آفریدگار خلق کرده و چون ما تا الان باورهای غیر واقعیی از آفریدگار برای خود ساختیم نباید بگیم که خارج از چهارچوبهای آفریدگاره!چرا نگیم ممکنه تا به حال تفکرات و دیدگاههای ما اشتباه باشه...!؟!؟
ولی گذشته از همه اینها که بحث در موردش را خیلی دوست دارم و خیلی زمان هم لازم داره و اینجا هم جاش نیست باید باز هم بگم که من به سفر به زمان (آینده و گذشته) اعتقاد دارم و فرضیه ای هم دارم که خیلی چیزها را رد میکنه که آن فرضیه این است که زمان ثابت است و این ما هستیم که در تونل زمان در حرکتیم و در مورد اینکه اگر ما به گذشته بریم خود ما هستیم که کوچک میشویم یا با همین سن میریم عقب یا خودمون را در آن زمان میبینیم باید بگم که ای 3 حالت 3 کانال متفاوتن و هر کدام یه مسیر دارن و هر سه هم امکانش میتونه باشه!اما بحث ما این است که خودمان را در آن سن میبینیم چون مثلا اگر ما به سالهای قبل از تولد خود برگردیم دیگه خودی از ما نبوده که بخوایم ببینیمش!پس آن 2تا اولی را حذف میکنیم و میریم سراغ سومی که خودمان را در آن زمان میبینیم!مثل یه فیلمی که میبینیم!حالا سوال اینجاست که آیا میشه چیزی را تغییر داد یا نه!؟
در مورد نظریه انشتین که در مورد گذشته و رسیدن به سرعت بیشتر از نور است من یک نظریه دارم: از آنجایی که سرعت و زمان نسبت عکس دارن هر چه سرعت بالاتر برود زمان کم میشود و وقتی که سرعت آنقدر بالا رود تا زمان به صفر برسد اینجا لجظه ای است که ما از بعد زمان و مکان خارج میشویم و به راحتی میتونیم در تونل زمان سفر کنیم...
همه اینها واقعیتهای این کائنات هستند! چه ما بخواهیم چه نخواهیم...!چه دوست داشته باشیم و چه دوست نداشته باشیم...!
نه استاد.. منظور از نقض خدا همون پارادوکس علمی بود.. که همون نقض خداست..
ایشون ادعا کرده این پارادوکس رو حل کرده ( یعنی همون نقض خدا رو) من هم برام جالبه بدونم چطوری..
(چون خودم خیلی دوست دارم پارادوکس های سفر در زمان رو حل کنم.. و می خوام فیزیک بخونم (نسبیت و کوانتوم) ...البته به صورت توفیق اجباری باید برق
شریف هم بخونم..ولی ادامه تحصیلم رو حتما فیزیک و ریاضی میخونم..)
ایشون که این نظریه رو داده می دونسته این قضیه پارادوکس داره ..هم همه ی ما می دونیم..
البته من اصلا کاری به خدا ندارم.. ولی به نظم جهان بد جوری معتقدم.. و همه هم قبول داریم.. و این پارادوکس ها نظم رو بهم می ریزه..پس با طبیعت جور در نمیاد..
پس نظریه باطل میشه.. حالا این آقا می گه من این پارادوکس را حل کردم..
یکی بگه این آقا چیکار کرده؟؟؟؟