- ارسال ها
- 935
- لایک ها
- 1,654
- امتیاز
- 93
»»» حدیثِ خود سازی «««
پاسخ : »»» حدیثِ خود سازی «««
از امام رضا علیه السلام نقل شده است که ایشان فرمودند :
مسلمان تا 10 خصلت در او نباشد عقلش کامل نیست :
1- مردم به خیرش امیدوار باشند
2- از شر او در امان باشند
3- خیر اندک دیگران را بسیار شمارد
4- نیکی بسیار خود را اندک بداند
5- از مراجعه ی کسی که حاجتی از او دارد خسته نشود
6- در تمام طول عمر از طلب علم و دانش خسته نگردد
7- در راه خدا نیازمندی را بر توانگری ترجیح بدارد
8- ذلت در راه او را از عزت در راه دشمنش بیشتر دوست بدارد
9- گمنامی را از شهرت لذت بخش تر ، بداند
سپس حضرت فرمودند : دهم و چه دهمی ؟ - پرسیدند آن چیست ؟
فرمود هیچ کس را نبیند مگر آنکه بگوید او از من بهتر و با تقوی تر است زیرا که مردم به دو گونه هستند:مردی که بهتر و با تقوی تر از اوست و مردی که بد تر و پست تر از او می باشد
پس هرگاه آن کس را که بدتر و پست تر از او است ، دید ، بگوید شاید نیکی و خیر او در باطن است و برای او بهتر می باشد و نیکی و خیر من در ظاهر است که برای من بد تر است
و هنگامی که آن دیگری را که از او بهتر و با تقوی تر است دید ، در برابر او تواضع کند تا به او ملحق شود.پس هنگامی که چنین کند ، مجد و عظمتش بالا گیرد و خیرش پاک و پاکیزه گردد و نامش نیک شود و بر اهل زمانش سیادت و بزرگی یابد.
این حدیث یکی از زیباترین احادیثی است که دیده ام
از امام رضا علیه السلام نقل شده است که ایشان فرمودند :
مسلمان تا 10 خصلت در او نباشد عقلش کامل نیست :
1- مردم به خیرش امیدوار باشند
2- از شر او در امان باشند
3- خیر اندک دیگران را بسیار شمارد
4- نیکی بسیار خود را اندک بداند
5- از مراجعه ی کسی که حاجتی از او دارد خسته نشود
6- در تمام طول عمر از طلب علم و دانش خسته نگردد
7- در راه خدا نیازمندی را بر توانگری ترجیح بدارد
8- ذلت در راه او را از عزت در راه دشمنش بیشتر دوست بدارد
9- گمنامی را از شهرت لذت بخش تر ، بداند
سپس حضرت فرمودند : دهم و چه دهمی ؟ - پرسیدند آن چیست ؟
فرمود هیچ کس را نبیند مگر آنکه بگوید او از من بهتر و با تقوی تر است زیرا که مردم به دو گونه هستند:مردی که بهتر و با تقوی تر از اوست و مردی که بد تر و پست تر از او می باشد
پس هرگاه آن کس را که بدتر و پست تر از او است ، دید ، بگوید شاید نیکی و خیر او در باطن است و برای او بهتر می باشد و نیکی و خیر من در ظاهر است که برای من بد تر است
و هنگامی که آن دیگری را که از او بهتر و با تقوی تر است دید ، در برابر او تواضع کند تا به او ملحق شود.پس هنگامی که چنین کند ، مجد و عظمتش بالا گیرد و خیرش پاک و پاکیزه گردد و نامش نیک شود و بر اهل زمانش سیادت و بزرگی یابد.
پاسخ : »»» حدیثِ خود سازی «««
رسول خدا صلوات الله علیه و آله می فرمایند :
در روز قیامت خداوند با سه شخص سخن نمی گوید :
1- منّت گذاری که هیچ چیز نمیدهد مگر با منّت
2-متکبری که دامن کشان راه برود
3- کسی که کالای خود را با دروغ رواج دهد.
---- دو نوشته به هم متصل شده است ----
مژده به کسانی که این تاپیک را دنبال می کنند :
فردا یکی از زیبا ترین و کامل ترین احادیثی که مربوط به تمام اعمال صحیح و غلط ماست را می گذارم (ان شاء الله)
دوستان ابلیس از امت پیامبر و دشمنان ابلیس از امت پیامبر
رسول خدا صلوات الله علیه و آله می فرمایند :
در روز قیامت خداوند با سه شخص سخن نمی گوید :
1- منّت گذاری که هیچ چیز نمیدهد مگر با منّت
2-متکبری که دامن کشان راه برود
3- کسی که کالای خود را با دروغ رواج دهد.
---- دو نوشته به هم متصل شده است ----
مژده به کسانی که این تاپیک را دنبال می کنند :
فردا یکی از زیبا ترین و کامل ترین احادیثی که مربوط به تمام اعمال صحیح و غلط ماست را می گذارم (ان شاء الله)
دوستان ابلیس از امت پیامبر و دشمنان ابلیس از امت پیامبر
پاسخ : »»» حدیثِ خود سازی «««
روزی پیامبر
به ابلیس که خدا او را لعنت کند ، فرمودند : ای ابلیس دوستان تو از (مسلمانان)امت من چند نفرند ؟
گفت 10 نفر
1- زمامدار ستمگر
2- ثروتمند متکبر
3- کسی که باکی ندارد از کجا (پول و ثروت) کسب کند و در کجا مصرف نماید
4- عالمی که ظلم زمامدار را تصدیق کند
5- بازرگان خائن
6- محتکر
7- زنا کار
8- ربا خوار
9- بخیل
10- کسی که برایش مهم نیست از چه طریقی مال جمع کتد
سپس حضرت فرمودند : دشمنان تو از امت من چند نفرند؟
گفت 15 نفر
1- خودت ای محمد
و من با تو دشمنم
2- عالمی که به علمش عمل کند
3- قاری قرآن که آنچه در آن است عمل کند
4- موذنی که برای خدا 5 وقت اذان بگوید
5- دوستدار فقرا و مساکین و ایتام که قلبی مهربان دارد
6- متواضع در برابر حق
7- جوانی که عمرش را در اطاعت خدا می گذراند طوری که شب هنگام که همه خوابند ، او به نماز مشغول است
8- کسی که خود را از حرام حفظ کند
9- کسی که در راه خدا نصیحت کند (یا آنکه برای برادر خود دعا کند و در دلش کینه ای نباشد)
10- کسی که دائم الوضو است
11- سخاوتمند
12- خوش اخلاق
13- کسی که وعده هایی که خدا به او داده تصدیق کند
14- زنان پاکدامن با حجاب
15- کسی که برای مرگ آماده است.
خدا به همه مان توفیق دهد که جزو دسته دوم باشیم .
الهی آمین
روزی پیامبر
گفت 10 نفر
1- زمامدار ستمگر
2- ثروتمند متکبر
3- کسی که باکی ندارد از کجا (پول و ثروت) کسب کند و در کجا مصرف نماید
4- عالمی که ظلم زمامدار را تصدیق کند
5- بازرگان خائن
6- محتکر
7- زنا کار
8- ربا خوار
9- بخیل
10- کسی که برایش مهم نیست از چه طریقی مال جمع کتد
سپس حضرت فرمودند : دشمنان تو از امت من چند نفرند؟
گفت 15 نفر
1- خودت ای محمد
2- عالمی که به علمش عمل کند
3- قاری قرآن که آنچه در آن است عمل کند
4- موذنی که برای خدا 5 وقت اذان بگوید
5- دوستدار فقرا و مساکین و ایتام که قلبی مهربان دارد
6- متواضع در برابر حق
7- جوانی که عمرش را در اطاعت خدا می گذراند طوری که شب هنگام که همه خوابند ، او به نماز مشغول است
8- کسی که خود را از حرام حفظ کند
9- کسی که در راه خدا نصیحت کند (یا آنکه برای برادر خود دعا کند و در دلش کینه ای نباشد)
10- کسی که دائم الوضو است
11- سخاوتمند
12- خوش اخلاق
13- کسی که وعده هایی که خدا به او داده تصدیق کند
14- زنان پاکدامن با حجاب
15- کسی که برای مرگ آماده است.
خدا به همه مان توفیق دهد که جزو دسته دوم باشیم .
الهی آمین
پاسخ : »»» حدیثِ خود سازی «««
متشکرم از سوالتون
انسان عاقل به کسی می گویند که عقل داشته باشد . پس اگر تعریف عقل مشخص باشد ، عاقل نیز مشخص است.
خب تعریف جامعی که برای قل وجود دارد این است که :
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله ) می فرمایند :
«العقل ما عُبِد به الرحمن و اکتُسِب به الجنان»
ترجمه : عقل آن است که به وسیله آن خداوند رحمان عبادت می شود و به وسیله آن بهشت کسب می شود.
پس مشخص است هر کاری که رضایت خداوند در آن باشد ، نشاندهنده ی وجود عقل است .
که هم اکتسابی است هم ذاتی .
و نشامه هایی دارد که در چند روایت بالا که از امام رضا علیه السلام نقل شد ، آمده و در روایت دیگره که در صفحه 1 نوشتم و ظاهرا پاک شده آمده .
که اگر آن نشانه ها در کسی وجود داشته باشد و یا در پی کسب آن باشد ، و در کل رضایت خدا را کسب کند ، عاقل است.
روایت صفحه 1 که پاک شده بود :
متشکرم از سوالتون
انسان عاقل به کسی می گویند که عقل داشته باشد . پس اگر تعریف عقل مشخص باشد ، عاقل نیز مشخص است.
خب تعریف جامعی که برای قل وجود دارد این است که :
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله ) می فرمایند :
«العقل ما عُبِد به الرحمن و اکتُسِب به الجنان»
ترجمه : عقل آن است که به وسیله آن خداوند رحمان عبادت می شود و به وسیله آن بهشت کسب می شود.
پس مشخص است هر کاری که رضایت خداوند در آن باشد ، نشاندهنده ی وجود عقل است .
که هم اکتسابی است هم ذاتی .
و نشامه هایی دارد که در چند روایت بالا که از امام رضا علیه السلام نقل شد ، آمده و در روایت دیگره که در صفحه 1 نوشتم و ظاهرا پاک شده آمده .
که اگر آن نشانه ها در کسی وجود داشته باشد و یا در پی کسب آن باشد ، و در کل رضایت خدا را کسب کند ، عاقل است.
روایت صفحه 1 که پاک شده بود :
پاسخ : »»» حدیثِ خود سازی «««
الان متوجه شدم.پس میشه گفت که همه بدون استثنا عقل دارند خدا به همه عقل داده طبق این سخن:
رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند :
خداوند با فضیلت تر از نعمت عقل چیزی را در بین بندگان تقسیم نفرموده است به طوری که خوابیدن انسان عاقل با فضیلت تر از شب زنده داری شخص جاهل است . و ماندن شخص عاقل در وطن با فضیلت تر از سفرهایی است که جاهل برای طلب خیر انجام میدهد و خداوند نبی و رسولی را نفرستاده است مگر آنکه نعمت عقل در او تکمیل باشد .
(که تو پست های قبلی ذکر شده)
ولی بدست خود انسان هست که بهش بگن عاقل یا جاهل ...طبق رفتارهایی که خود شخص انجام میده
اول فکر میکردم همه که عقل دارند پس چرا به همه نمیگن عاقل.
ممنونم فهمیدم.متوجه شدم.
متشکرم از سوالتون
انسان عاقل به کسی می گویند که عقل داشته باشد . پس اگر تعریف عقل مشخص باشد ، عاقل نیز مشخص است.
خب تعریف جامعی که برای قل وجود دارد این است که :
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله ) می فرمایند :
«العقل ما عُبِد به الرحمن و اکتُسِب به الجنان»
ترجمه : عقل آن است که به وسیله آن خداوند رحمان عبادت می شود و به وسیله آن بهشت کسب می شود.
پس مشخص است هر کاری که رضایت خداوند در آن باشد ، نشاندهنده ی وجود عقل است .
که هم اکتسابی است هم ذاتی .
و نشامه هایی دارد که در چند روایت بالا که از امام رضا علیه السلام نقل شد ، آمده و در روایت دیگره که در صفحه 1 نوشتم و ظاهرا پاک شده آمده .
که اگر آن نشانه ها در کسی وجود داشته باشد و یا در پی کسب آن باشد ، و در کل رضایت خدا را کسب کند ، عاقل است.
روایت صفحه 1 که پاک شده بود :
انسان عاقل به کسی می گویند که عقل داشته باشد . پس اگر تعریف عقل مشخص باشد ، عاقل نیز مشخص است.
خب تعریف جامعی که برای قل وجود دارد این است که :
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله ) می فرمایند :
«العقل ما عُبِد به الرحمن و اکتُسِب به الجنان»
ترجمه : عقل آن است که به وسیله آن خداوند رحمان عبادت می شود و به وسیله آن بهشت کسب می شود.
پس مشخص است هر کاری که رضایت خداوند در آن باشد ، نشاندهنده ی وجود عقل است .
که هم اکتسابی است هم ذاتی .
و نشامه هایی دارد که در چند روایت بالا که از امام رضا علیه السلام نقل شد ، آمده و در روایت دیگره که در صفحه 1 نوشتم و ظاهرا پاک شده آمده .
که اگر آن نشانه ها در کسی وجود داشته باشد و یا در پی کسب آن باشد ، و در کل رضایت خدا را کسب کند ، عاقل است.
روایت صفحه 1 که پاک شده بود :
رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند :
خداوند با فضیلت تر از نعمت عقل چیزی را در بین بندگان تقسیم نفرموده است به طوری که خوابیدن انسان عاقل با فضیلت تر از شب زنده داری شخص جاهل است . و ماندن شخص عاقل در وطن با فضیلت تر از سفرهایی است که جاهل برای طلب خیر انجام میدهد و خداوند نبی و رسولی را نفرستاده است مگر آنکه نعمت عقل در او تکمیل باشد .
(که تو پست های قبلی ذکر شده)
ولی بدست خود انسان هست که بهش بگن عاقل یا جاهل ...طبق رفتارهایی که خود شخص انجام میده
اول فکر میکردم همه که عقل دارند پس چرا به همه نمیگن عاقل.
ممنونم فهمیدم.متوجه شدم.
پاسخ : »»» حدیثِ خود سازی «««
در مورد حدیث اولی یه سوال برام پیش اومد....اینکه دشمن ادم یا به قولی کسی که خوبی و پیشرفت ادم رو نمیخواد خیلی برام پیش اومده که نشستن و تعریف کردن....وقتی فردی موفق میشه چیز خاصی نمیگن...ولی وقتی موفق نمیشی کلی ازت تعریف میکننو خوشحال میشن...هدفشون از این تعریف کردن چیه؟چرا تعریف میکنن؟هدفشون اینه که غرور مارو بگیره و ما مغرور بشیم .....یا....هدفشون از این تعریف کردن چیه؟مگه دشمن و بدخواه ما نیستن پس چرا در ظاهر عین یه حوری با فرد برخورد میکنن و کلی از اون تعریف میکنن..البته جلوی چشم خودش نه پشت سرش..فقط این تعریف جلوی خود شخصه
سوال دوم اینکه تو این تایپیک حدیثی که برامون سوال ایجاد میکنه یا مبهم هست اجازه هست سوال بپرسیم یا این کار من خلاف قوانین این تایپیک هست؟
در مورد حدیث اولی یه سوال برام پیش اومد....اینکه دشمن ادم یا به قولی کسی که خوبی و پیشرفت ادم رو نمیخواد خیلی برام پیش اومده که نشستن و تعریف کردن....وقتی فردی موفق میشه چیز خاصی نمیگن...ولی وقتی موفق نمیشی کلی ازت تعریف میکننو خوشحال میشن...هدفشون از این تعریف کردن چیه؟چرا تعریف میکنن؟هدفشون اینه که غرور مارو بگیره و ما مغرور بشیم .....یا....هدفشون از این تعریف کردن چیه؟مگه دشمن و بدخواه ما نیستن پس چرا در ظاهر عین یه حوری با فرد برخورد میکنن و کلی از اون تعریف میکنن..البته جلوی چشم خودش نه پشت سرش..فقط این تعریف جلوی خود شخصه
سوال دوم اینکه تو این تایپیک حدیثی که برامون سوال ایجاد میکنه یا مبهم هست اجازه هست سوال بپرسیم یا این کار من خلاف قوانین این تایپیک هست؟
پاسخ : »»» حدیثِ خود سازی «««
از شخصی پرسیدم و چنین پاسخ داد :
اینگونه احادیث که از چند معصوم (علیهم السلام)به بیانهای مختلف نقل شده است،اشاره به این حقیقت دارند:کسی که با تو معاشرت می کند و رفتار و سکنات تو را می بیند،اگر دوست حقیقی تو باشد،عیبهای تو را (در صورت عیب داشتن شما و تشخیص دادن او)به تو تذکر می دهد و اصطلاحا از تو انتقاد می کند،اما کسی که دشمن توست،می خواهد عیبهای تو برطرف نشود و تو به کمال نرسی،به همین جهت از تو تعریف می کند و عیبهای تو را اگر متوجه نشود تذکر نمی دهد.
از شخصی پرسیدم و چنین پاسخ داد :
اینگونه احادیث که از چند معصوم (علیهم السلام)به بیانهای مختلف نقل شده است،اشاره به این حقیقت دارند:کسی که با تو معاشرت می کند و رفتار و سکنات تو را می بیند،اگر دوست حقیقی تو باشد،عیبهای تو را (در صورت عیب داشتن شما و تشخیص دادن او)به تو تذکر می دهد و اصطلاحا از تو انتقاد می کند،اما کسی که دشمن توست،می خواهد عیبهای تو برطرف نشود و تو به کمال نرسی،به همین جهت از تو تعریف می کند و عیبهای تو را اگر متوجه نشود تذکر نمی دهد.
پاسخ : »»» حدیثِ خود سازی «««
با اجازه از دوستان
یه زمانی مد شده بود برای تسلیت عاشورا و محرم و....همه جا میگفتن "حسین بیشتر از اب تشنه ی لبیک بود"
البته این جمله الان دیگه زیاد استفاده نمیشه شاید از مد افتاده(!)
یادم هست سال دوم دبیرستان این جمله رو همه جا مینوشتن معلم زیر برگه ی امتحان شیمی ترم اول فامیل و دوستان تو پیامک مجری ها به عنوان شروع حرفاشون....سال دوم که این جمله رو اخر برگه ی امتحان شیمی دیدم خیلی بیشتر از سوالای امتحان شیمی ذهنم رو درگیر کرد....زیاد نمیخوام توضیح بدم...گوشامون پر است از گله های این چنینی در مورد حسین و عاشورا ...اینکه چرا فقط به عزاداری اهمیت میدیم و از اصل قضیه غافلیم..به این چیزا گیر ندین...عزاداری هم باید باشه .....بذارید من دیگه بیشتر نگم.چون میدونم میدونید....یکم بهش فکر کن...زیاد نه....فقط چند دقیقه...."حسین بیشتر از اب تشنه ی لبیک بود"چند بار پشت سر هم این جمله رو تکرار کن 20بار 30بار 40بار.... ببین چی به ذهنت میاد....
با اجازه از دوستان
یه زمانی مد شده بود برای تسلیت عاشورا و محرم و....همه جا میگفتن "حسین بیشتر از اب تشنه ی لبیک بود"
البته این جمله الان دیگه زیاد استفاده نمیشه شاید از مد افتاده(!)
یادم هست سال دوم دبیرستان این جمله رو همه جا مینوشتن معلم زیر برگه ی امتحان شیمی ترم اول فامیل و دوستان تو پیامک مجری ها به عنوان شروع حرفاشون....سال دوم که این جمله رو اخر برگه ی امتحان شیمی دیدم خیلی بیشتر از سوالای امتحان شیمی ذهنم رو درگیر کرد....زیاد نمیخوام توضیح بدم...گوشامون پر است از گله های این چنینی در مورد حسین و عاشورا ...اینکه چرا فقط به عزاداری اهمیت میدیم و از اصل قضیه غافلیم..به این چیزا گیر ندین...عزاداری هم باید باشه .....بذارید من دیگه بیشتر نگم.چون میدونم میدونید....یکم بهش فکر کن...زیاد نه....فقط چند دقیقه...."حسین بیشتر از اب تشنه ی لبیک بود"چند بار پشت سر هم این جمله رو تکرار کن 20بار 30بار 40بار.... ببین چی به ذهنت میاد....
پاسخ : »»» حدیثِ خود سازی «««
منم با حرف اقای سهرابی موافقم یا معنی ارزو غلطه و باید یک کلمه دیگه به جاش گذاشت یا کلا مفهوم کلمه ی ارزو چیز دیگه ایه!
احتمالا تفسیر داره حدیثش!!
اصلا تلاش انسان تو زندگی به خاطر رسیدن به ارزوهاش و خواسته هاشه!
حالا هدف، ارزو، خواسته همه ی اینا تقریبا ی مفهومن!!
نیروی محرکی که کمک می کنه انسان امیدوار رو به جلو حرکت کنه و زندگی براش خسته کننده نشه میل رسیدن به ارزوها و خواسته هاشه!
منم با حرف اقای سهرابی موافقم یا معنی ارزو غلطه و باید یک کلمه دیگه به جاش گذاشت یا کلا مفهوم کلمه ی ارزو چیز دیگه ایه!
احتمالا تفسیر داره حدیثش!!
اصلا تلاش انسان تو زندگی به خاطر رسیدن به ارزوهاش و خواسته هاشه!
حالا هدف، ارزو، خواسته همه ی اینا تقریبا ی مفهومن!!
نیروی محرکی که کمک می کنه انسان امیدوار رو به جلو حرکت کنه و زندگی براش خسته کننده نشه میل رسیدن به ارزوها و خواسته هاشه!
- ارسال ها
- 14
- لایک ها
- 12
- امتیاز
- 0
پاسخ : »»» حدیثِ خود سازی «««
به نظر من منظور این حدیث آرزوهای دنیویه وگرنه در نهج البلاغه هم آرزوهای زیادی برای انسان ها بیان شده مثل آرزوی بنده ی خوبی بودن،خصلت های اخلاقی نیکو داشتن .در واقع انسان عالم کبیر و دنیا عالم صغیر است. و در قرآن آیات زیادی بیان شده که کوه ها و دشت ها برای شما آفریده شده انسان به این بزرگی نباید خودش رو در آرزوهای کوچک دنیوی محدود کنه هر آرزویی مسلما نیازمند اینه که دست نیاز به سوی افراد کوچکی دراز کنیم که با هر ابراز نیازی ما در حقیقت مدیون و بنده ی اون شخص میشیم در صورتی که انسان فقط بنده ی خداست.آرزو نباید فانی باشه چون عدم دسترسی به آرزوهای دنیوی باعث نا امیدی و دلسردی در زندگی میشه.
به نظر من منظور این حدیث آرزوهای دنیویه وگرنه در نهج البلاغه هم آرزوهای زیادی برای انسان ها بیان شده مثل آرزوی بنده ی خوبی بودن،خصلت های اخلاقی نیکو داشتن .در واقع انسان عالم کبیر و دنیا عالم صغیر است. و در قرآن آیات زیادی بیان شده که کوه ها و دشت ها برای شما آفریده شده انسان به این بزرگی نباید خودش رو در آرزوهای کوچک دنیوی محدود کنه هر آرزویی مسلما نیازمند اینه که دست نیاز به سوی افراد کوچکی دراز کنیم که با هر ابراز نیازی ما در حقیقت مدیون و بنده ی اون شخص میشیم در صورتی که انسان فقط بنده ی خداست.آرزو نباید فانی باشه چون عدم دسترسی به آرزوهای دنیوی باعث نا امیدی و دلسردی در زندگی میشه.
آخرین ویرایش توسط مدیر
پاسخ : »»» حدیثِ خود سازی «««
يك چيزي ميفرماييد ها!!! ارزو نباشه تمام كارهاي شما ميشه رفع تكليف بدون هدف،شما چرا درس ميخونيد؟حتما براي رسيدن به يه نقطه اي كه تو ذهنتون داريد درس ميخونيد نه اينكه زود بخونيد تموم شه! من اين حديث يا حرفو از هركس يا منبعي باشه قبول ندارم! من فكر نميكنم كسي زندگي كنه بدون ارزو بدون اين كه پوچ باشه.... ارزوي به قول شما دنيوي نباشه ما همه پوچيم! كسي كه واسه زندگيه حالش ارزو نداره واسه بعد از مرگش دنيايي باشه نباشه چه ارزويي ميتونه داشته باشه چنين انساني بي مفهومه....
يك چيزي ميفرماييد ها!!! ارزو نباشه تمام كارهاي شما ميشه رفع تكليف بدون هدف،شما چرا درس ميخونيد؟حتما براي رسيدن به يه نقطه اي كه تو ذهنتون داريد درس ميخونيد نه اينكه زود بخونيد تموم شه! من اين حديث يا حرفو از هركس يا منبعي باشه قبول ندارم! من فكر نميكنم كسي زندگي كنه بدون ارزو بدون اين كه پوچ باشه.... ارزوي به قول شما دنيوي نباشه ما همه پوچيم! كسي كه واسه زندگيه حالش ارزو نداره واسه بعد از مرگش دنيايي باشه نباشه چه ارزويي ميتونه داشته باشه چنين انساني بي مفهومه....
پاسخ : »»» حدیثِ خود سازی «««
داود شیرنژاد : سلام فرا رسیدن ماه محرم و عزای سالار شهیدان رو تسلیت عرض میکنم بفرمایید
من : سلام من یه سوال دارم
داود شیرنژاد : تخصص من عقاید است اگر بتوانم پاسخ میدم
من : امیرامؤمنین علی(ع) می فرماید: اشرفُ الغِنیَ تَرکُ المُنی برترین توانگری و بی نیازی به دل راه ندادن آرزوهاست زیرا آرزو انسان را نیازمند میسازد.
من : این حدیث یعنی چی؟
من : اگه ارزو و هدف نباشه اونوقت زندگی که معنی نداره.
داود شیرنژاد : دو نوع ارزو داریم
داود شیرنژاد : یک نوع اروزیی دست نیافتنی
داود شیرنژاد : یک نوع ارزوی دست یافتنی
داود شیرنژاد : اون موردهایی که حسرت به دل انسان میزاره
داود شیرنژاد : مذمومه
من : بله.تا اینجا موافقم
من : ولی اون مورد هایی هم که حسرت به دل ادم میذاره خب انسان باید تلاش کنه که بهش برسه
من : انسان به همین خاطر زنده س.
داود شیرنژاد : یا ارزوهایی که بازدارندگی از اخرت و یاد خدا
داود شیرنژاد : اینها مذمومه
داود شیرنژاد : مثلا من ارزو کنم خدای نکرده غیبت کنم
داود شیرنژاد : این مذمومه
من : پس ارزوهای دیگه که بندگان خدا برای پیشرفت در زندگیشون و نزدیک شدن به خدا باشه
داود شیرنژاد : خوبه
من : در هر حدی هم که بزرگ باشه شامل این حدیث نمیشه؟
داود شیرنژاد : مثلا من ارزو کنم نماز شب بخونم کمک به فقیر کنم
داود شیرنژاد : مثال بزنین
من : یا مثلا ارزو کنم تو فلان زمینه ی درسی ادم بزرگی بشم.اینم جزو همیناس؟
داود شیرنژاد : اگر ارزوی به سمت خدا باشد و بازدارنده نباشد
من : یا ارزو کنم مدال طلای جهانی المپیاد ریاضی بگیرم؟
داود شیرنژاد : خوب است
من : فهمیدم
من : متوجه شدم
من : خسته نباشید.یا علی
داود شیرنژاد : وظیفه بودممنونم
داود شیرنژاد : سلام فرا رسیدن ماه محرم و عزای سالار شهیدان رو تسلیت عرض میکنم بفرمایید
من : سلام من یه سوال دارم
داود شیرنژاد : تخصص من عقاید است اگر بتوانم پاسخ میدم
من : امیرامؤمنین علی(ع) می فرماید: اشرفُ الغِنیَ تَرکُ المُنی برترین توانگری و بی نیازی به دل راه ندادن آرزوهاست زیرا آرزو انسان را نیازمند میسازد.
من : این حدیث یعنی چی؟
من : اگه ارزو و هدف نباشه اونوقت زندگی که معنی نداره.
داود شیرنژاد : دو نوع ارزو داریم
داود شیرنژاد : یک نوع اروزیی دست نیافتنی
داود شیرنژاد : یک نوع ارزوی دست یافتنی
داود شیرنژاد : اون موردهایی که حسرت به دل انسان میزاره
داود شیرنژاد : مذمومه
من : بله.تا اینجا موافقم
من : ولی اون مورد هایی هم که حسرت به دل ادم میذاره خب انسان باید تلاش کنه که بهش برسه
من : انسان به همین خاطر زنده س.
داود شیرنژاد : یا ارزوهایی که بازدارندگی از اخرت و یاد خدا
داود شیرنژاد : اینها مذمومه
داود شیرنژاد : مثلا من ارزو کنم خدای نکرده غیبت کنم
داود شیرنژاد : این مذمومه
من : پس ارزوهای دیگه که بندگان خدا برای پیشرفت در زندگیشون و نزدیک شدن به خدا باشه
داود شیرنژاد : خوبه
من : در هر حدی هم که بزرگ باشه شامل این حدیث نمیشه؟
داود شیرنژاد : مثلا من ارزو کنم نماز شب بخونم کمک به فقیر کنم
داود شیرنژاد : مثال بزنین
من : یا مثلا ارزو کنم تو فلان زمینه ی درسی ادم بزرگی بشم.اینم جزو همیناس؟
داود شیرنژاد : اگر ارزوی به سمت خدا باشد و بازدارنده نباشد
من : یا ارزو کنم مدال طلای جهانی المپیاد ریاضی بگیرم؟
داود شیرنژاد : خوب است
من : فهمیدم
من : متوجه شدم
من : خسته نباشید.یا علی
داود شیرنژاد : وظیفه بودممنونم
آخرین ویرایش توسط مدیر