ببخشیداگه حرف تکراری میزنم چون نشدپستها روکامل بخونم
من دقیقا اوایل سال امسال به این مشکل خوردم
دفتربرنامه ریزی روکه بردم پیش مشاور مدرسه دهنش سی متربازبودکه چرااینقدرکم میخونی؟؟؟
مثلا۱۸ساعت درهفته.....!!!
مدتی بااین مسئله درگیربودم وراهی پیدانکردم تااینکه بالاخره افتادم توی جو امتحانات پشت سرهم معلم هاوکلاس ها
اینجوری موظف بودم که بخونم!بایده�جوری که بودتمومش میکردم
بعد یه مدتی عادت کردم که هرشب تاساعت ۱ درس بخونم!
وقتی واسه المپیادشروع کردم؛یادگرفتم که چطور درشبانه روز ۲۱ساعت درکار وفعالیت باشم وفقط ۳ ساعت روبخوابم!چون هدف وانگیزه داشتم برام شدنی بود!
موقع امتحانات ترم هم مجبور بودم شبها دوساعت بخوابم و روزها بعدامتحان دوساعت!یعنی درمجموع ۴ ساعت!
مسئله اینه که بایدیادبگیریم که چطور رفتارکنیم
واین یادگرفتن راجع به خودم اینطوری بودکه خودم روموظف به انجام کاری میکردم!
به نظرم داشتن یه برنامه ی خوب ویه کنترل گرخوب(مادر؛پدر؛خواهر؛برادر؛معلم؛دوست؛مشاور؛حتی خودمون!) باعث میشه مجبورشید روی یه ریتم خاص کارکنید و بعدیه مدتی به طورخودکار وازروی عادت(ونه ازروی اجبار) به این برنامه عمل کنید
اینطوری به هدفتون میرسید(این هدف میتونه هرچیزی باشه؛ازبالابردن ساعت مطالعه تا نویسندگی وتلاش برای هرکار دیگه!)
با آرزوی موفقیت
پباتشکر