پاسخ : دلنوشته ها
منم اینجوری بودم ....... ، ولی نمی ذارم گذشته آیندمو مبهم کنه..........
خسته شدم از شمردن روزهای بی تو تا رسیدن به تو...
خسته شدم از چشم دوختن به تقویمی که هر روزش یکی شده...تقویمی که انگار روی یه روز stop کرده...
خسته شدم از تکرار خاطره ها با دیوار...
خسته شد از تصور بودنت...
خسته شدم از سالگر گرفتن برای روزهای مختلفمون با هم!از گفتن جمله ی : "پارسال این موقع..."
خسته شدم از راضی کردن دلم...خسته شدم از بس گفتم : تمومش کن! اون واسه همیشه رفتهههههه....
از بس دلم برات تنگ شده خسته م...
من دلم واسه روزهای المپیادم تنگ شده...:177:
تقویم من روی ۲۵ بهمن ۱۳۹۱ ایستاده...ساعتم روی ۹ صبح خوابیده...دلم توی اون همه روز گیر کرده....
.........
...............
.....................
((ثنا احمدی...با یک دنیا خاطره که هر شب تنهایی مرورشون میکنه...تنها...))
تشکر----->صفر.....
خسته شدم از چشم دوختن به تقویمی که هر روزش یکی شده...تقویمی که انگار روی یه روز stop کرده...
خسته شدم از تکرار خاطره ها با دیوار...
خسته شد از تصور بودنت...
خسته شدم از سالگر گرفتن برای روزهای مختلفمون با هم!از گفتن جمله ی : "پارسال این موقع..."
خسته شدم از راضی کردن دلم...خسته شدم از بس گفتم : تمومش کن! اون واسه همیشه رفتهههههه....
از بس دلم برات تنگ شده خسته م...
من دلم واسه روزهای المپیادم تنگ شده...:177:
تقویم من روی ۲۵ بهمن ۱۳۹۱ ایستاده...ساعتم روی ۹ صبح خوابیده...دلم توی اون همه روز گیر کرده....
.........
...............
.....................
((ثنا احمدی...با یک دنیا خاطره که هر شب تنهایی مرورشون میکنه...تنها...))
تشکر----->صفر.....