دلنوشته ها

[Archaeopteryx]

پاسخ : دلنوشته ها

روی آجرای کوچیکه دیوار قلبم
یه تابلوئه که روش نوشته
خطر ریختن
میخواد بترسن....
روی آجرای کوچیکه دیوار قلبم
یه تابلوئه که روش نوشته
از پایه کجه
ممکن همیشه سایه نده....
نوشته : سر به سرش نزاری که بناش کله خره
از همون اول میدیم که در به در بود
و هنوزم در به دره.....
خودش به تنهایی ملات ساخته
تنهایی همه چپو خراب ساخته
روی آجرای کوچیکه دیوار قلبم:
نوشته ریختن این آجرا یه حس سادس....
اینجا جای خوبی نیست واسه تکیه دادن

 

[Al!R3ZA]

پاسخ : دلنوشته ها

خدایا یک بغض سالم به من هدیه کن...
گویا بغضی که اکنون دارم ، چینی است...
آخر روزی چند بار میشکند...

 

[saranini]

پاسخ : دلنوشته ها

فقط هفت سال قحطی غذا بهانه ای شد که یوسف از غیبت خویش کوتاه آمد “ای امام زمان عج” ده ها سال قحطی ایمان ما برای زمینی شدنت کافی نیست ...

---- دو نوشته به هم متصل شده است ----

میزی برای کار
کاری برای تخت
تختی برای خواب
خوابی برای جان
جانی برای مرگ
مرگی برای یاد
یادی برای سنگ
این بود زندگی …
حسین پناهی

 

[hora salimi]

پاسخ : دلنوشته ها

توجه!!!!!این دلنوشته نیست این یه طنز:
خری آمد به سوی مادر خویش /بگفت مادر چرا رنجم دهی بیش
برو امشب برایم خواستگاری /اگر تو بچه ات را دوست داری
خر مادر بگفتا ای پسر جان /تو را من دوست دارم بهتر از جان
ز بین این همه خرهای خوشگل /یکی را کن نشان چون نیست مشکل
خرک از شادمانی جفتکی زد /کمی عرعر نمود و پشتکی زد
بگفت مادر به قربان نگاهت /به قربان دو چشمان سیاهت
خر همسایه را عاشق شدم من /به زیبایی نباشد مثل او زن
بگفت مادر، برو پالان به تن کن /برو اکنون بزرگان را خبر کن
به آداب و رسومات زمانه /شدند داخل به رسم عاقلانه
دو تا پالان خریدند پای عقدش/ یه افسار طلا با پول نقدش
خریداری نمودند یک طویله /همانطوری که رسم است در قبیله
خر عاقد کتاب خود گشایید/ وصال عقد ایشان را نمایید
دوشیزه خر خانوم آیا رضایی؟ /به عقد این خر خوشتیپ درآیی؟
یکی از حاضرین گفتا به خنده /عروس خانوم به گل چیدن برفته
برای بار سوم خر بپرسید /که خرخانم سرش یکباره جنبید
خران عرعر کنان شادی نمودند /به یونجه کام خود شیرین نمودند
به امید خوشی و شادمانی /برای این دو خر در زندگانی
:161::109::77::228::194::43::151::21::99::172::88:

---- دو نوشته به هم متصل شده است ----

همیشه سراغ رفیقت را هر 39 روز یکبار بگیر که اگر مردئ بود به چهلمش برسی.:53:

 

[Archaeopteryx]

پاسخ : دلنوشته ها

آرمین کوچولو؟
یادت میاد که می کردی تو بچگی ها دعا
که اینو میگم و دیگه به حرف نمیام خدا
خدا عمر مامان جونمو بکن هزار سالش
دعات گرفت...مهر باطله خورد به شناسنامش
به خودت میگی توی دلم عقده جاری شده
مامان رفته جای بشقابش تو سفره خالی شده
مامانی خوشحالی که میوه ی بخت مارو چیدی؟
آروم شدی سر قبر اشک مارو دیدی؟
من بچه بودم گفتن مامانی پاک بوده دلش
گفتم کجا میره؟؟ گفتن میره جاش توی بهشت
من مامانیمو خودمو بخوام باید تقاص چیو بدم؟
نخوام بره بهشت باید جواب کیو بدم؟
تو کلاس وقتی خانم معلم کتابو بستش
گفت بچه ها بگین مادرتون چه کاره هستش
بچه ها یکی یکی دادن با ذوق جوابش
این منم تنها کسی که پاسخ ندادش
آخر معلم دید منو گفت چه کارس؟
با بغض سنگینی بش گفتم اجازست؟
از وقتی رفته تو دلم غم ها باریده
پرسید کجاست مگه؟گفتم زیر سنگ ها خوابیده
مامان آرمین کوچولوی مو بور خودتما....میبینی منو؟؟؟؟؟
پسر کوچولوی 4 ساله خوشگلت سیبیل درآورده مامانی کجای پس تو؟؟؟؟
قرارمون این بود آخه؟؟؟؟مگه قرار نبود المپیاد بخونم زندگیم سر و سامون بگیره بیام باهم بریم تا آخر عمر کنارهم زندگی کنیم؟
ها؟؟؟؟؟؟؟؟
یه عکس دارم لحظه مرگمه...همون موقعی که فهمیدم دیگه نیستی...حالا حتی نمیدونم کجا دفن شدی....
آخه خدا رسمش اینه؟؟؟؟؟ها؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آرمینت از زندگی خیلی سیر شده
پسری جونت از غم دوریت طفلی پیر شده
اون امیدش به اینه یه روز دستاتو میگیره....
کلی اشکاش میریزه وقتی عکساتو میبینه(همون 4 تا عکسو میگما....همونارو میگم به خدا...)
زیر قولت زدی تنهایی رفتی...منم میبردی دیگه....

 

[ahmadi]

پاسخ : دلنوشته ها

مادر...
کلمه ای که تمام صفحات دلنوشته ی دنیا برایش کم است...
کلمه ای که بهشت برایش به سجده آمده...زیر پا افتاده...
مادر...

 

[Archaeopteryx]

پاسخ : دلنوشته ها

راستی آرمینی؟؟؟؟؟؟
یادته مامان قصه میگفت؟؟؟؟؟
ته قصه همیشه آقا گرگه میمرد...
میگفت خدا دوستت داره و همیشه باته...
هرجا که میری 2 تا فرشته جلوی راته...
مامان رفت...اما گرگه اینجاس....
خدا دوسمون نداشت؟؟؟؟؟؟؟؟
اه لعنت به این شانس...

 

[Hosein.D]

پاسخ : دلنوشته ها

تو فکر می کنی سیگار چیست...!!!؟
.
.
.
سیگار همان بغض های بی اشک است
همان دوراهی های تمام ناشدنی
همان ناگفتنی های بسیار
همان تسلسلِ غصه و این تکرار...
راستی تو فکر میکنی سیگار چیست....!!!؟

Hosein Daviranifar

 

[iman HN]

پاسخ : دلنوشته ها

منتظرم...
حتی منتظر تر از اویی که همه منتظر اویند...

 

[iranikia]

پاسخ : دلنوشته ها

خدايا كمك كن برنامه اي كه واسه تابستون دارم و فقط خودت ميدوني عملي بشه ......:.

 

[love star]

پاسخ : دلنوشته ها

گاهي وقتا هست كه يه دردايي داري تو زندگيت كه فقط به يكي ميتوني بگي...
خيالت جمعه كه اون يه نفر هميشه به حرفا گوش ميده...
يه وقتايي هست كه ميبيني يه نفر تورو فقط بخاطر خودت ميخواد ذوق ميكني....
يه وقتايي وقتي ميبيني همه دنيا تنهات گذاشت اما اون كه دنياته كنارته ديگه هيچ غمي نداري...
اما وقتي اون يه نفر نيست...دنيات كنارت نيست...با هر غم ياد دوريش ميفتي...با هر درد ياد درد عشق ميفتي...
وقتي دنيات نيست...كل شهر كه هيچ كل دنيا هم بگن آروم باش آروم نميشي..آخه تو دنياتو ميخواي نه همه دنيا رو...
تو اون يه نفرو ميخواي نه كل آدما رو...
هوي!اون يه نفر...اون يدونه...دنياي من....
حواست باشه ...زياد اين نبودناتو زدم به حساب...يادت باشه وقتي بياي طلب زياد دارم ازت...مراقب باش كه ازت شكايت نكنم...!

 

[hora salimi]

پاسخ : دلنوشته ها

وقتی مرهمی برای کسی نیستین
وقتی چیزی از کسی نمی دونین
وقتی نمی دونین با هر ضربه ای که خورده سرش را بالا گرفته
اما یه جای دیگه کمرش شکسته
حرف نزنید...نصیحت نکنید...
...گاهی ضربه هارو نمیشه تحمل کرد
وقتی نمی دونین...قضاوت نکنین
...قضاوت می کنین...نصیحت نکنین
گاهی وقتا آدم ها هم تمام می شوند:53:

 

[Archaeopteryx]

پاسخ : دلنوشته ها

آرمین جان؟
توی فیلنامه زندگی کسی که دوستش داری...
به نقش سیاهه لشگر راضی باش....
اشکاتو پاک کن و فقط به فکر بازی باش....
لال شو از خودت دست بکش...افول کن....
ببند دهنتو...شرایطو قبول کن....
شرایط همینه بپذیر.....
نمیتونی؟به درک!بمیر

 

[iman HN]

پاسخ : دلنوشته ها

گاهی اوقات دوست داری که اون یه نفر باشه اما می بینی که نیست،یعنی هست اما در واقع نیست....دوست داری که یکی باشه که وقتی بهت میگه "تو" تمام وجودت بلرزه اما می بینی که نیست،یعنی هست اما در واقع نیست....دوست داری یکی باشه که وقتی بارون مشکلات میخواد رو سرش بباره "تو" چترش باشی اما میبینی که پس میزندت یعنی می بینی که نیست،یعنی هست اما در واقع نیست....اما بازم دلت خوشه که با اینکه هست اما در واقع نیست بالاخره هست...شکایت هم بکنی یا نکنی فرقی نداره چون هست اما فقط در واقع نیست...بهتره بجا شکایت دعا کنی...دعا کنی که این دفعه وقتی هست در واقع باشه!:3:

 

[saranini]

پاسخ : دلنوشته ها

پـَــت و مــَت, احمق نبودن. فقط یاد گرفته بودن برای رسیدن
به هدفشون باید تلاش کنند و مهم نبود چقدر اشتباه کنن ؛
مهم این بود که در آخر به خواستــشون میرسن...

---- دو نوشته به هم متصل شده است ----

خیلی مفیده ...
مگذار قلبت خانه ی آنهایی شود که (تنهایی)تنها بهانه باتو بودنشان است.....

 

[Hosein.D]

پاسخ : دلنوشته ها

این روز ها عجیب دلم گرفته است...
از همه...
حتی از خودم...
قلـــــــــم لطـــــــــفـــــا...
.
.
.
میخواهم خودم را خط خطی کنم!

H.D
Mon_92/12/26

 

[Archaeopteryx]

پاسخ : دلنوشته ها

نیست بدتر از نسل 60 با
نسل هفتـــــــاد....
یه نسل بربــــــــــــــاد...
یه مشت فرشته بی بال و با قصد پرواز....

 

[iman HN]

پاسخ : دلنوشته ها

این روز ها از آن روز هایی است که....که....که حتی چیزی برای توصیفش نمی توان یافت...یادت هست ....یادت هست...آن کودکان مهدکودک را بیاد داری؟!
آن مرد کور را را عاشقانه به تماشای این کودکان می پرداخت..اویی که میخواست پادشاه باشد...
.
.
.
.
.
اما افسوس...بزرگ که بشوند همه ی این ها از سرشان می پرد...می پرد...جوری می پرد که صدای پر کشیدنش را میشنوی!
غمخوار به جز درد و وفادار به جز درد
جز درد که دانست که این مرد چه مردیست؟

 

[Marshall]

پاسخ : دلنوشته ها

به رود گفتم زلالی ؟!
گفت ششششششششششششش
.
.
.
.
.
.
.
چیه صدای ابِ دیگه

توقع داشتی حرف بزنه؟

قیافشو ...

حتما المپیادی هم هستی

هم سن و سالای منو تو دارن موشک میسازن بعد تو دنبال اینی که رود چی میگه؟؟

به خودت بیا ...

:4:

---- دو نوشته به هم متصل شده است ----

-پسرم اون چهارتا سیم که اویزونه رو میبینی؟

-اره

-خب دوتاشو بردار

-برداشتم

-چیزی حس نمیکنی

-نه

-حالت خوبه؟

-اره

خب پس به اون دوتای دیگه اصن دست نزن برق داره
:22::22::22::22:

 

[faezeh iq]

پاسخ : دلنوشته ها

ای کاش به جای شعار دادن هممون یاد میگرفتیم عمل کنیم...
یا حداقل شعاررو که دادیم
یکم سعی میکردیم به چیزی ک میگیم نزدیک شیم...
++
انسان طمع نکن .....:| آخر عاقبت ندارد :149: