ahmadi

New Member
ارسال ها
757
لایک ها
2,532
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

فکر میکردم منم اونی که همه دلتنگی هات رو پر میکنه.................
فکر میکردم منم اونی که به بهانه ی گرفتن دستهاش لیز میخوری روی یخ کف حیاط...........
فکر میکردم منم اونی که شبها با فکرش میخوابی و صبح ها با عشقش بیدار میشی...........
فکر میکردم منم همه زندگیت.........
اما تازه فهمیدم همه چی بر عکس بود..........
تو همه ی حجم دلتنگی هام بودی و نفهمیدم
تو بهانه ی زمین خوردن من بودی و نفهمیدم
تو تمام فکر من بودی و......
تو زندگی من بودی ولی...............
بیزارم از این دنیای وارونه...
لایک------------>صفر :183:
 

zeinab-bio

New Member
ارسال ها
102
لایک ها
39
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

حوص کردم بازن امشب زیر بارون تو خیابون ب یادت اشک بریزم طبق معمول همیشه....
اخه وقتی بارون میاد رو صورت ی عاشق مثل من،حتی قرف اشک و بارون دیگه معلوم نمیشه...
امشب چشای من مثل ابرهای بهاره..

---- دو نوشته به هم متصل شده است ----

نمیخوام توی این خلوت کسی دورو برم باشه..
ن پلکام روی هم میرن،ن دست میکشم از گریه....
ن میخوام بند بیاد بارون ن چطری رو سرم باشه...
 

Marshall

New Member
ارسال ها
687
لایک ها
970
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

عزیزی که 3نصف شب ترقه میزنی
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خو هویج خیلیا هنوز ایریسکن، باباشون بیدار میشه میگه

تو هنوز کپه مرگتو نذاشتی؟

مراعات کن خب
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Hosein.D

New Member
ارسال ها
662
لایک ها
862
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

گوش کن... صدای دور شدن می آید...
زمستان را می گویم!
قدرش را بدان... آخرین زمستانی است که در حیاط مدرسه کنار دوستانت شادی!
تموم شد رفیق!!! باور می کنی؟؟؟
آخرین زمستان دانش آموزیت خوش باد...
.
.
.
تقدیم به همه ی دوستای عزیز کنکوری:1::53::1::53:

H.D_ Thur_92/12/29
 

shabnam 3

New Member
ارسال ها
469
لایک ها
710
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

دیگه خستم
نمیگم هستم
ولی این راهی که تو داری میری من یه بار تا تهش رفتم
همه مستن
شایدم اصلاً
نمیخوان بشنون حرف راستٌ از من

p.sn
 

a$hk@n

New Member
ارسال ها
618
لایک ها
440
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

برای مردی که تنها رفیقش سقف و دیواره
شباشم ابری و دلگیر اونم از دود سیگاره
یه مرده خسته از راهه که خسته است از زمین خوردن
که سقف آرزوهاشم خلاصه میشه تو مردن...!
نخواست باور کنه اینو که رسم روزگار اینه
که تنها همدم شب هاش یه مشت آهنگ غمگینه...!
که عشقش جا زد و رفتو از این غمگین ترم میشه
کسی که قصه اش این باشه کسی که با یه کم گریه
با این آهنگ سبک میشه...!


آره دیوونگی کردی ولی مردونگی اینه
که جز این سقف و این دیوار کسی اشکاتو نمیبینه
همش از خود گذشتن بود که این خاصیت مرده
که طعم شور هر اشکی نمک گیرش نمیکرده


نخواست باور کنه اینو که رسم روزگار اینه
که تنها همدم شب هاش یه مشت آهنگ غمگینه...!
که عشقش جا زد و رفت و از این غمگین ترم میشه
کسی که قصه اش این باشه کسی که با یه کم گریه
با این آهنگ سبک میشه
محسن یگانه آهنگ مرد
:3:​
 

love star

Moderator
ارسال ها
556
لایک ها
942
امتیاز
93
پاسخ : دلنوشته ها

دق كردن ميداني چيست؟
آن است كه تو اينجا باشيو من آنجا...
دق كردن ميداني چيست؟
آن است كه همه با تو آشنا شده اند و من غريبه...
دق كردن ميداني چيست؟
اشك ريختن هنگام تحويل سال...
نپرس چرا كه خود ميداني درد من از چيست...
دق كردن ميداني چيست؟؟؟؟
دق كردن ذره ذره آب شدن است...
دق كردن ميداني چيست؟؟؟؟
آن است كه چشمانم ميسوزد از گريه هايي كه قبلا شبانه بودو اكنون شده 24 ساعته...
دق كردن يعني باشي اما تظاهر كنم به نبودنت...
------------------
پ.ن:دق كردن يعني تو باشي...اما پيشم نباشي:(
 

H sahar H

New Member
ارسال ها
212
لایک ها
457
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

از روزی که تو را از قلبم بیرون کرده ام
عجیــــب سبک شده ام!
تـــــــو + صـــــدها نفری که در قلبت بودند بد جور در قلبـــــم سنگینی میکردی...
 

Archaeopteryx

New Member
ارسال ها
1,240
لایک ها
2,256
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

آرکئوپتريکس جان
تو یه پرنده ای که زمونه بریـــــــد بـــــــــال هـــــــــــــــاش....
ولی پابرجا بمون به آینده ها امیــــــــدوار بـــــــــــــــــــاش...
(آرمین جان اسمتو رو نوبل میبینیم یه روز...)
(برت میگردم آکعو جونم...خودم...برت میگردونم به دامان طبیعت....)
 

love star

Moderator
ارسال ها
556
لایک ها
942
امتیاز
93
پاسخ : دلنوشته ها

قبلا كه دلم ميگرفت به آينده اي فكر ميكردم كه رنگارنگ بود...
اما حالا...با هر روز گذشتنو نزديك شدن به اون آينده ترسم از همه چي بيشتر ميشه...
از اين دنيا...از تو...از خودم...
شايد مسخرست...شايد خنده داره...شايد احمقانست...ولي ترسيه كه هست...
دنبال يه نشونه ام ازت...
اما هيچ جا نيستي...
همه جا هستي...اما وقتي كه بايد باشي نيستي...
احساس ميكنم برات يه غريبه ام...
نميدونم شايد يه توهمه دليلشم اينه كه نيستي پيشم...
ولي به هر حال..بگذريم...تو اين روزا كه نيستي ... يه قلم تو دست دارم...يه دفتر روي ميز...
مينويسم توش از اين روزايي در به دري و دلواپسي...
به اميد اينكه يه روز تو برسي...
نوشته هامو بخوني..لبخند بزنيو بگي حالا خوب شد!ديدي اون روزاي تلخم تموم شد...
ديدي ما دو تا براي هم ديگه ايم...
اين روزاي بي تو فقط تكراره و تكراره و تكرار...
دل منم كه تو اين فاصله هاي لعنتي شده بي قرار...
نميخوام تورو اذيت كنم...
ولي تنها جاييه كه ميشه خودمو خالي كنم...
از هرچي غم از هر چي غصه...
از هر چي بغض!
هر چند اينا هيچكدوم جاي تو رو نميگيره برام...
 

ahmadi

New Member
ارسال ها
757
لایک ها
2,532
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

خدایا..خواستم بنویسم!
یعنی بهت گفتم برات مینوسم...
اما ترسیدم از صدام خسته شده باشی!
خدایا ببخشید...مزاحم شدم!
شب شما به خیر....
 

bouyeshogh

New Member
ارسال ها
48
لایک ها
104
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

گاهی
گاهی حسادت می کنم به او
خواهرم را می گویم!
به او که هنوز
سه سال هم، از عمرش نگذشته است

و دو سال از راه افتادنش ـــ ـ

و دو سال از زمین خوردن هایش
اما عمر من
....
16 سال از زندگی ام می گذرد
و هزار بار زمین خورده ام!!!

 

mahdi izadi

New Member
ارسال ها
35
لایک ها
21
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

این تو المپیاد یادت باشه
طلاش مهم نیست بلکه تلاش مهمه
ببخشید رفتم توالمپیاد
 

bouyeshogh

New Member
ارسال ها
48
لایک ها
104
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

روزی اگر من مردم
بچسبانید بر سنگ نوشته های خاک
مردنم را گریه چرا
من
غربت شهری را چشیده ام
که روزگار سیاه مردمانش هم
بعد از مردنم
سفید می پوشد...
مرده ام را گریه چه کار؟؟
 

iman HN

New Member
ارسال ها
1,757
لایک ها
2,646
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

این شعر رو یکی از دوستان عزیز دوست داشت واسه همین صرفا جهت خالی نبودن عریضه من گذاشتم اینجا!(با عرض معذرت از اون دوست!:4:)
سنگ در برکه می اندازم و می پندارم،با همین سنگ زدن،ماه بهم می ریزد....
عشق بر شانه ی هم چندید سنگ است،گاه می ماند و ناگاه بهم می ریزد....
آنچه عقل به یک عمر بدست آورده،دل به یک لحظه ی کوتاه به هم می ریزد...
آه...
یک روز همین آه تو را می گیرد....
گاه یک کوه به یک کاه به هم می ریزد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
ارسال ها
1,240
لایک ها
2,256
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

حکایت ما و زمان و گذر زندگی مثل شنا کردن ماهی تو خلافه جریان آبه..خیلی سخته وقتی دریا خودش صیاده....
---------------------
(راجب امضای ثنا)
کاش میشد درک کرد مادری رو که تاحالا 100 دفعه عقربه ی توی ساعت با حرکت کردنش نیشش زده...هنوز منتظر فرزندشه....
 
ارسال ها
1,240
لایک ها
2,256
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

میدونی "من" یعنی چی؟یعنی
ی پیرمرد تو جلد جوون 20 ساله...
(پرنده هم باشم ارکعوپتریکس نیستم...)
منم همون لاشخور بی صاحب...
 

iman HN

New Member
ارسال ها
1,757
لایک ها
2,646
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

میدونی "من" یعنی چی؟یعنی
ی پیرمرد تو جلد جوون 20 ساله...
(پرنده هم باشم ارکعوپتریکس نیستم...)
منم همون لاشخور بی صاحب...
من یعنی همونی که هیچ وقت نمی خوای باشی...همونی که همیشه دوست داری"ما"ش کنی اما میبینی نمیشه...من یعنی زانو های بقل گرفته...من یعنی خیس شدن گونه هات...خوش به حال همون لاشخور،درسته که به قولت بی صاحبه اما بی صاحب بودنم خیلی شانس بزرگیه...
 
بالا