ارسال ها
1,240
لایک ها
2,256
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

اشکاتو پاک کن همزاد من , آخه هنوز دير نشده
اشکاتو پاک کن ,تا دلم زير فشار غصه هات پير نشده

اشکاتو پاک کن,من توی این یه مورد تحملم کمه
اشکاتو پاک کن,منم مث تو تووی دلم پر غصه و غمه

اشکاتو پاک کم و بخند.....آخه من کنارتم هنوز
اشکاتو پاک کن ,وظیفه م اینه تو بخندی شب و روز

اشکاتو پاک کن, این تو خاطرت بمونه
که همون یه قطره اشکت مث اشک مادرم، زندگیمو می سوزونه....
 

kader

New Member
ارسال ها
3
لایک ها
0
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

یه زمانی فک میکردم همه ی دردا خلاصه شده تو عشق و عاشقی تو درس تو دعواهای مسخره ی خونوادگی..الان میبینم نهههههههههههههههههههههه کاش همه چی عشق و عاشقی بود درس و شب بیداری ها بود دعواها بود قهر کردنا بوددد... کاشششششششششششششششششش....
 

sstudent

New Member
ارسال ها
10
لایک ها
6
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

اگر قرار بود خندیدن و عشق و عاشقی خوشبختی بود اون وقت خدا مسکرات رو حرام نمیکرد
 

B.mikaniki

New Member
ارسال ها
275
لایک ها
567
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

انقدر خاطره خرج تو کرده ام
که دست هایم گدای بودنت شده است
"ب.دریا"
 
ارسال ها
1,240
لایک ها
2,256
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

از آن شبی که چشم های تو از برای من گریست....
در مسیر آیندمون سریع حرکت کردم و شکست تابلوی ایست....
 

Marshall

New Member
ارسال ها
687
لایک ها
970
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

تازگیا بعضی ادم های دور و برم،با جدیت تمام مشغول خراب کردن تصوراتم در مورد خودشون هستند...خسته نباشن... دارن موفق میشن...
 

iman HN

New Member
ارسال ها
1,757
لایک ها
2,646
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

ای کاش یکم سخت تر میزدیم زیر حرفامون!
 

iman HN

New Member
ارسال ها
1,757
لایک ها
2,646
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

چه خوش است صوت قرآن زتو دلربا شنیدن....
 

golsefatan

New Member
ارسال ها
331
لایک ها
264
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

کاش میشد که در این ایام عزیز قدر، قدر خود را بدانیم و خود را تسلیم خواسته های نفس نکنیم چرا که شیطان هم قدر خود را ندانست و این همه تنزل کرد...
 

compin

New Member
ارسال ها
107
لایک ها
195
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

در چمنزار عاشقی گل های سرخ و نیلی می چینم
غم هایم را فراموش می کنم و زیر آسمان آبی میشینم

چشم هایم رو می بندم و چشم دل باز می کنم
با پرندگان دشت غریبی راز و نیاز می کنم

خسته ام, اما ادامه می دهم
چه کنم, جز عاشقی راهی ندارم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Armin_elmi

New Member
ارسال ها
89
لایک ها
117
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

من آلوده کردم...آلوده کردم دیگری را به این ویروس بی ر حم پرستش تو.:2:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

golsefatan

New Member
ارسال ها
331
لایک ها
264
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

مهم این نیست که ناتوان باشی و کاری انجام ندهی. مهم این است که در حین توانگری کاری را نکنی. روزه گرفتن هم یکی از این هاست...
آن وقت جوانمردی...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

mohadaseh

New Member
ارسال ها
112
لایک ها
330
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

انت المولی ...این یک جمله ی خبری است......و انا العبد.........این جمله یک آرزو
پ ن:کسایی که مناجات حضرت علی در مسجد کوفه را خوندند....
 

skynight

New Member
ارسال ها
26
لایک ها
40
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

امروز بهترین دوستم و دور یه پارچه سفید پیچیدن، رو صورتش پنبه گذاشتن،زیر کلی خاک گذاشتنش و رفتن.
اونا رفتن و اون به همین سادگی رفت...
امروز من کسی رو از دست دادم که باهاش که بودم خودم بودم، خودش بود...
هنوز باورم نشده هنوزم بهش زنگ میزنم و انتظار دارم بگه"به به منجم باشی یادی از ما کردی؟!"
برای هیچ کس جز خودم متاسف نیستم چون دیگه مثل اون و تو زندگیم پیدا نمی کنم...
کاش حواسمون و بیشتر جمع کسایی که دورمونن کنیم کاش بیشتر بهشون توجه کنیم قبل اینکه روزگار بهمون یادآوری کنه.
کاش بتونیم به دنیا و قانوناش بخندیم و بگیم بیخیال!
کاش بود و فقط نفس می کشید حتی اگه ازم بدش میومد.
کاش فردا صبح سرکلاس میدیدمش و میفهمیدم همه ی اینا یه کابوس بود
کاش، کاش ها کاش نبودن
بهاره عزیزم، آبجی جونم تو همیشه ی همیشه برای من زنده ای چون داری میبینیم حتی بیشتر از وقتی که بودی
من امروز زیاد گریه نکردم بیشتر خندیدم، فک کردن دیوونه شدم نمیدونم شایدم شده باشم بدون تو اگه عاقل بمونم باید خیلی تعجب کرد
خنده ی تلخ من از گریه غم انگیز تر است/ کارم از گریه گذشته است به آن میخندم
----------------
من نه ایوبم ولی صبرم به محنت بیش از اوست/من نه یوسف لیک زندانم دوچندان، یاعلی
خدایا.................
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Armin_elmi

New Member
ارسال ها
89
لایک ها
117
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

از من بترس....
تک تک ذرات بدنم از ستاره هاییه که یه زمانی طلوع کردن...

برای به وجود اومدن من غروب کردن...
بترس از کورتیزول هایی که تو رگ های من رسوب کردن...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

omid-z

New Member
ارسال ها
281
لایک ها
319
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

دوست هایم تنها در جاده هستند،میخواهم سفرشان کنم تا باهم به مقصد برسیم،اما بیشترشان قبول نمیکنند....چرا؟
 

ArmyA

New Member
ارسال ها
184
لایک ها
148
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

يه روز تو اتوبوس... تنها نشسته بودم...دلم گرفته بود...يه پير مردي اومد...

پا شدم تا بشينه...وقتي نشست گفت...:"مرسي جوون..پس هنوز هم جوونمرد پيدا ميشه..."
من دز جوابش گفتم : "‌ بله...پيدا ميشه..."

اما هيچ كس نفهميد منظورم خودم نبودم... منظورم آدماي ناشناسي اند كه خودم هم دنبالشونم... كسايي كه واقعا خيرخواه هستن...
...
...
...
 

love star

Moderator
ارسال ها
556
لایک ها
942
امتیاز
93
پاسخ : دلنوشته ها

خیلی خوشحالم که یه مرد تو زندگیم هست که منو واسه خودم میخواد....
یادته میگفتم برو مرد شو؟ولی تو هیچوقت مرد نمیشدی؟اما این نگفته مرده...واسه من با تمام دنیاهم که باشه میجنگه...طاقت یه لحظه ناراحتی منو نداره....
طاقت یه قطره اشک منو نداره...
اول دوسش نداشتم..اما الان کم کم داره بهم ثابت ميکنه لیاقت یه عشق خیلی پاکو داره...در حدی که گاهی شک میکنم من لایق این همه محبتش هستم یا نه...
دوست دارم مرد مهربونم:)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Marshall

New Member
ارسال ها
687
لایک ها
970
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها



نسیم بی رحم تقویم رو میزی رو ورق میزند...

گذشته،حال،اینده

غم دیروز،غم امروز،غم فردا

سرنوشت...تلخ تلخ تلخ تلخ

عشق... محو محو محو محو

زندگی...رنج رنج رنج رنج

من...

بارانی ام،بارانی تر از جمعه های زمستان...

بارانی ام،بارانی تر از ابرهای زمستان...

گرفته است...

آسمان شب،صدای من،گلوی من

وسوسه میکند...

آسمان شب،درون من،چشمای من

پُر است...

قلب من،گلوی من،چشمای من

قلب...درد درد درد درد

گلو... آه آه آه آه

چشم... اشک اشک اشک اشک

آه...

نه نه نه...

بس است...

درد،آه،اشک

نه نه نه...

ندارد...

لیاقت،شجاعت،شرافت

آه...

شاید این بیت قصد قتل مجنون داشت...

کلاسیک،لایت،شورانگیز...

نمیدانم کدام یک است...

چکه آب،صدای در،خنده باد

بیدار میشوم...

پا میگذارم...

کف اتاق،خاطرات گذشته،افراد گذشته

کادر پنجره دقیق میشود...

میبینم...

اوج تنهایی،ته نا امیدی...

اطراف را تجسم میکنم...

آن میز،آن کارت مجلل،آن دو اسم

شکسته میشود...

قلب من،شیشه پنجره،سکوت شب

مجنون مجنون نباش،لیلای تو هرزس...

نفس اینارو محکم میگفت و خانه حس میکرد که مجنون از دست رفت...

خیلی تلخ

مثل سرگذشت باد...

آه...

مرد پر از اشک و غم،تلخ تر از خون و زهر

آه آه آه

من چه ساده دل دادم

دادم دادم دادم

فریادم...

سادم سادم سادم

دلخونم خونم خونم خونم

نم نم بارونم...یه شب با تو مهمونم...

آه...

مجنون از دست رفت

خیلی تلخ...

p.j 1393.5.18
 
بالا