ارسال ها
344
لایک ها
600
امتیاز
0
#1
انجمن ادبی این سایت خیلی از انجمنای علمی دیگه این سایت عقب افتاده...
بعضی از کاربرای اینجا به گمونم شعر میگن....
میخوام یه شب شعر مانندی تو انجمن ادبی باشه...
هر کاربر شعر رو اینجا بذاره...بعد با کمک هم دیگه اشکالاش رو برطرف میکنیم...
البته هیچ کدوم از ماها اینقد قوی نیستیم...
اما میتونیم با همفکری هم تا حدودی این مشکل ها رو برطرف کنیم...
به امید همکاری بچه های سایت با این انجمن...
 

arifa

New Member
ارسال ها
17
لایک ها
3
امتیاز
0
#2
پاسخ : شب شعر

موافقم
ايده ي خوبيه
منم خيلي شعر و ... دوست دارم
 

sokooot

New Member
ارسال ها
42
لایک ها
16
امتیاز
0
#3
پاسخ : شب شعر

زمستاني سرد و خاموش گذشت
پي آن زمستان كه چه ماجراها گذشت
سفره دل باز كنم؟
گر من سفره دل باز كنم
آه و اشك ديگران سر باز كند
چه بگويم كه تو را با خود همراه كنم؟
چه بگويم كه ز تو دردم را نتوانم پنهان كنم؟
چه بگويم؟
از فراق بگويم يا وصال؟
از آشنايي ها بگويم يا اشتياق؟
از چه بگويم كه هر آنچه بگويم
نكته اي و حكمتي و قدرتي درش نهفتست
از وسعت آن شبها بگويم؟
از غم غمخواران بگويم؟
از هرچه بگويم اما غم اعماق دلم نتوانم
زمستانها پياپي ميگذشت
اما اين زمستان زمستاني دگر بود
آن زمستان فصل تجربه ها بود گذشت
حال من با كوله بار تجربه اينجا پابرجام.

اولين شعري بود كه رو كاغذ آوردمش ميدونم كلي اشكال داره به هر حال همينه ديگه . . . .

حالا شما اشكالاشو بگيد؟
البته من عاشق زمستونم .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
ارسال ها
344
لایک ها
600
امتیاز
0
#4
خب قرار شد اینجا شعرای بچه ها را باهم بررسی کنیم..
شروع میکنم من....
شعر سکوت جان...
خب اولین اشکال اینه که قالب شعر مشخص نیست.....
نه نیمایی...نه سپید...نه موج نو..
یعنی یه جاهایی آهنگ داره...اما آهنگ را از دست داده...
اون قدری هم آرایه و خیال نداره که بخوایم موج نو درنظرش بگیریم....

سکوت جان برای اولین تجربه ای که روی کاغذ میار خوب بوده کارت...
اما بریم سراغ اشکال بعدی...
اونجاهایی که ردیف گذاشتی قبلش قافیه نداره...
به همین خاطر مصرع ها ناموزون شده...
تا همین جایی که گفتم ببین میتونی کاری انجام بدی روی نوشته ات؟
 

SMASZOP

مشاور فیزیک
ارسال ها
952
لایک ها
529
امتیاز
0
#5
پاسخ : دلنوشته ها

یک سوال منم خیلی دوست دارم شعر بگم ولی نمیدونم باید درباره چی یا کی شعر بگم؟؟اگه میشه کمکم کنید!!
 

B.mikaniki

New Member
ارسال ها
275
لایک ها
567
امتیاز
0
#6
پاسخ : دلنوشته ها

یک سوال منم خیلی دوست دارم شعر بگم ولی نمیدونم باید درباره چی یا کی شعر بگم؟؟اگه میشه کمکم کنید!!
دوست عزیز شعر گفت 70 درصد ذاتی و بقیه به تلاش خود فرد .اگه دوست داری شعر بگی بدون تامل تمام کلمات توی ذهنت رو روی کاغذ بیار اگه معنی داشت سازماندهیشون کن .از متن و نثر ادبی شروع کن .
لغات زیادی رو یاد بگیر هم معنی و هم خانواده خیلی کمکت میکنه.
هر چند که من خودم هنوز شاعر نیستم ولی حرفای استادم رو گفتم هر چه دایره لغات و علم شعر بیشتر باشه شعر های زیبا تری گفته میشه
 
ارسال ها
344
لایک ها
600
امتیاز
0
#7
پاسخ : شب شعر

منم با نیکا جان موافقم ...
البته اینم بگم میگن آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند ..
یعنی اون شعری که از ذات ِ شعری آدم بیرون بیاد خیلی عالیه...
اما واسه شعر گفتن سه تا چیز خیلی مهمه....
یکی اینکه تخیل قوی ای داشتی باشی...
2 هنر سر هم کردن کلمات و جملات را داشته باشی...
سوم هم اینکه اینقدر شعر و متن ادبی بخونی که ذهنت پر بشه!
بعد ذهنت خودش کم کم شروع میکنه به شعر گفتن!
یه راه ِ دیگه هم واسه اینکه روان بشی هست اونم اینکه اول متنای ِ ادبی فوق العاده قوی بگی...
بعد سعی کنی وزن و قافیه دار کنی نثرهات رو...
 

B.mikaniki

New Member
ارسال ها
275
لایک ها
567
امتیاز
0
#8
پاسخ : شب شعر

خو.ب حاالا منم یه شعر بگم واسم نقدش کنین .آماده:


اخرین حرف یک دل عاشق اینست
که رخش غمگین است
سر هر پنجره سبز بهار
موج آرام هوا رنگین است
روی دیوار دلش
کوله بار حرف ها سنگین است
آری
"آخرین برگ سفرنامه باران اینست
که زمین چرکین است"
(ب.دریا)
 

ferom001

New Member
ارسال ها
62
لایک ها
36
امتیاز
0
#9
پاسخ : شب شعر

دیگه اجباریه مثه این که باید شعر گفت

فالی گرفتم حافظی دیوانه کردم/آهی کشیدم درد دل را تازه کردم
نفس ها آنچنان آواز کردم/که داغ ملک مرغ سحر را تازه کردم
عزیزان ملک (بخوانید malak) منظور هم ملک الشعرای بهاره و شعر مرغ سحرش و هم پادشاه مرغان سحره
دیگه ببخشید از اون 3 نصفه شبی اس زیاد خوب در نیومده به قول حضرت حافظ :خنده و گریه عشاق زجایی دگر است / میسرایم بشب و وقت سحر میمویم
 

ferom001

New Member
ارسال ها
62
لایک ها
36
امتیاز
0
#10
پاسخ : شب شعر

بزا یکی دیگه بگم یه جا با هم بنقدین
همونه گفتم اینجا هم بگم بد نی
نه دیگر هیچ کس هم درد من نیست /نمی دانم دگر درد دلم چیست
همه گویند که دردت عشق باشد/اگر من عاشقم معشوق من کیست؟
من که نمیدونم شما شاعرا چیکار میکنید ولی من وقتی خیلی عصبانی میشم اینارو(اسمشو نزاریم شعر بهتره) میگم
نظم دادن به کلماتی که تو ذهنم میاد باعث میشه عصبانیتم فروکش کنه و تمرکز داشته باشم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

rayehe

New Member
ارسال ها
132
لایک ها
163
امتیاز
0
#11
پاسخ : شب شعر

چه خوب که این تاپیک تشکیل شد.من شعر که میگم هیچ کی نیس که بگه اشکال شعرم کجاست.
این شعره خیلی یه جوریه.لطفا حتما اشکالش رو بهم بگین...
در چهره ی زیبایت چون عشق بدیدم من
این قلب تپندم را،چون ببر دریدم من
پروانه به گرد شمع ،عاشق شدم آن لحظه
گل ،لاله و گلشن را هرگز ندیدم من

دوستان لطفا نخندین به خدا تازه کارم هیچ چی حالیم نیست!!!!:177:
 

sanag

New Member
ارسال ها
84
لایک ها
21
امتیاز
0
#12
پاسخ : شب شعر

چه خوب که این تاپیک تشکیل شد.من شعر که میگم هیچ کی نیس که بگه اشکال شعرم کجاست.
این شعره خیلی یه جوریه.لطفا حتما اشکالش رو بهم بگین...
در چهره ی زیبایت چون عشق بدیدم من
این قلب تپندم را،چون ببر دریدم من
پروانه به گرد شمع ،عاشق شدم آن لحظه
گل ،لاله و گلشن را هرگز ندیدم من

دوستان لطفا نخندین به خدا تازه کارم هیچ چی حالیم نیست!!!!:177:
خوبه که...ایشالا دیوانتو ببینیم:5::5::5:
 
ارسال ها
344
لایک ها
600
امتیاز
0
#13
پاسخ : شب شعر

سلام به همگی...
خوشحالم خیلی زیاد که تاپیک با استقبال مواجه شده...
در اولین فرصت میام و نقد شعر را رو میذارم...
از بحث ِ شعر ِ نیکا که بگذریم...
شعر آقای فروم و اون دوستمون از نظر وزنی خیلی خوبن واسه کسی که تازه شروع کرده...
البته شعر اول آقای فروم بیت دومش یه خورده مشکل وزنی داره...
بیت دوم ردیف داره...اما قافیه نداره
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

ferom001

New Member
ارسال ها
62
لایک ها
36
امتیاز
0
#14
پاسخ : شب شعر

سلام به همگی...
خوشحالم خیلی زیاد که تاپیک با استقبال مواجه شده...
در اولین فرصت میام و نقد شعر را رو میذارم...
از بحث ِ شعر ِ نیکا که بگذریم...
شعر آقای فروم و اون دوستمون از نظر وزنی خیلی خوبن واسه کسی که تازه شروع کرده...
البته شعر اول آقای فروم بیت دومش یه خورده مشکل وزنی داره...
بیت دوم ردیف داره...اما قافیه نداره
با عرض پوزش
شدیدا باهاتون هم عقیده بودمو هستم
عرض کردم که واسه سه نصفه شبه مغزم نمیکشید با واژه ها کار کنم هر چی هم زور زدم نشد
فعلا اصلاح نکنید و چیزی پیشنهاد ندید
وقت ندارم روش کار کنم بعدا روش کار میکنم درستش میکنم
ممنون
 

B.mikaniki

New Member
ارسال ها
275
لایک ها
567
امتیاز
0
#15
پاسخ : شب شعر

سلام به همگی...
خوشحالم خیلی زیاد که تاپیک با استقبال مواجه شده...
در اولین فرصت میام و نقد شعر را رو میذارم...
از بحث ِ شعر ِ نیکا که بگذریم...
عزیزمی چرا از من بگذری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟یعنی اینقدر خراب بود؟؟؟؟؟!!!!!!!!
گفتم اگه اشکالی نداره منم یکم تو نقد شعر دخالت کنم
 
ارسال ها
344
لایک ها
600
امتیاز
0
#16
پاسخ : شب شعر

با عرض پوزش
شدیدا باهاتون هم عقیده بودمو هستم
عرض کردم که واسه سه نصفه شبه مغزم نمیکشید با واژه ها کار کنم هر چی هم زور زدم نشد
فعلا اصلاح نکنید و چیزی پیشنهاد ندید
وقت ندارم روش کار کنم بعدا روش کار میکنم درستش میکنم
ممنون
بازم سلام...
منم قبول دارم که نصف ِ شبی مغز ِ آدم نمیکشه...
فعلا نمیگم چیزی تا هر وقت تونستید درستش کنید...
البته باید عرض کرد واسه شعر ِ نصفه شبی وزنش خیلی خوب بود!
فقط یه ایراد کوچولو گرفتم که وزنش بهم نخوره...
خوشحال میشم اصلاح شده اش را هر چی زودتر بخونم:41:
 
ارسال ها
344
لایک ها
600
امتیاز
0
#17
پاسخ : شب شعر

عزیزمی چرا از من بگذری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟یعنی اینقدر خراب بود؟؟؟؟؟!!!!!!!!
گفتم اگه اشکالی نداره منم یکم تو نقد شعر دخالت کنم
وا؟من کی همچین حرفی زدم...
گفتم به خودتم ،شعرت خوبه وقت میطلبه...
خیلی خیلی زیادم خوشحال میشم که شرکت کنی...
تو پست اولمم گفتم...همه با هم...
خوب بریم سراغ ِ شعرت:من هم نکته مثبت میگم هم منفی:دی

اخرین حرف یک دل عاشق اینست
(اینجا خیلی قشنگ ریتم همراهی میکنه و خواننده رو وادار میکنه واسه خوندن ادامه شعر)
که رخش غمگین است
(اینجا یهو قطعی وزن داریم،یعنی میخوره تو ذوق ِ وزن...اون که ،که اومده اول مصرع فکر کنم مشکلش باشه...حذف که بشه قطعی تموم میشه و ریتم حفظ میشه،منظورم اینکه که وقتی که اول مصرع میاد یه حالتی داره که انگار حرف ِ دل عاشق همونجا تموم شده...اما وقتی که برداشته میشه یه حالتی بوجود میاد که خواننده مجاب میشه ادامه ی ِ شعرم بخونه تابفهمه چی میشه!یه جورایی از حالت تک بیتی در میاد بیت اول)
سر هر پنجره سبز بهار
(ترکیب خیلی قشنگیه!)
موج آرام هوا رنگین است
(نمیتونم معنی اینو بفهمم،توضیح میدی ؟)
روی دیوار دلش
کوله بار حرف ها سنگین است
(خب،ما میدونیم دیوار یه نماد تکیه گاهی و پناه بودن،از طرفی سنگین بودن کوله شانه را آزار میده،یعنی سنگینی کوله،واسه اینکه بخواد واسه دیوار آزاری ایجاد کنه،کمه مناسب نیست!مثلا به جای ِ دیوار میشه گذاشت شانه های ِ زخمی،البته هر چی خودت میخوای،من نظرم رو گفتم)
آری
"آخرین برگ سفرنامه باران اینست
(تخیل بسیار زیاد،خیلی خوشم اومد از این یه مصرع)
که زمین چرکین است"
(آخر شعرواسه این که خواننده بفهمه شعر تموم شده ،یه جور ضربه نهایی لازمه...اینجا هم این که چرکین به وزن ِ اون قافیه های قبلی که گین دارن نمیخوره زیاد،هم این که بازم خواننده منتظره بفهمه ادامه ی ِ صحبت شاعر چیه؟دقیقا اینجا برعکس ِ بیت ِ اول...اون ضربه نهایی واسه اینکه من حس کنم شعر به اتمام رسیده نیست توش!)

این نظر من بود،که نمیگم صد در صد درسته،فقط نظرم بود که حاصل تجربه ام بوده!
 

B.mikaniki

New Member
ارسال ها
275
لایک ها
567
امتیاز
0
#18
پاسخ : شب شعر

از نقدت ممنون عااالی بود ولی من با توجه به وزن دکتر شفیعی این شعر رو گفتم.موج آرام هوا رنگین است.یه جور حالت متناقض نما داره هوای آرام معمولا صاف و بیرنگ و شفاف ولی من اینجا رنگین توصیف کردم تا خیال انگیز تر بشه و ذهن خوانتده رو مشغول کنه در ضمن برای یک دل عاشق تمام دنیا با آنچه که بقیه میبینند خیلی متفاوته اینم یکی از نشونه هاش.حتی بیت اخر عین بیت دکتره که داخل""گذاشتم که مشخص بشه که تضمین شده.البته نمیدونم توی این شعرا هم مثل شعر سنتی میشه تضمین کرد یا نه.برای اون بیت که کلمه دیوار رو آوردم چون احساس کردم ادمای عاشق همیشه جریان اون ضرب المثله که میگن دیواری کوتاه تر از من پیدا نکردی.علاوه بر اون برای عاشق شدن ما یه حدی رو قایل میشیم و اجازه ورود به همه رو نمیدیم به همین خاطر قشنگ تر دونستم که بگم دیوار.pg_faعزیز ممنون از نقدت خیلی هم خوشحال شدم چون تاحالا این حرفا فقط گوشه دفترم خاک میخورد اما حالا یه مهربونایی مثل تو هستن که بخوان اونو حتی نقد کنن.همین که واسه شعرم وقت گذاشتی خیلی خیلی ممنونم .واسه نقد بچه ها من دارم روی عروض کار میکنم ایشالله کامل که شد .حتما کمک میکنم چون اون موقع با اطلاع بیشتر خودم راحت ترم.
 

mehryar

مشاور فیزیک
ارسال ها
367
لایک ها
61
امتیاز
28
#19
پاسخ : شب شعر

دیدم همه دارن در(dor) می افشانن منم گفتم بیام یه بیت بگم حاله همه بهم بوخوره!!!:226:

دوش خود را در خود خود یافتم,نمیدانم
که آن خود خودم بودم یا این خود خودم

فش خاستید بدید تو جمع نگید:204:
 
ارسال ها
344
لایک ها
600
امتیاز
0
#20
پاسخ : شب شعر

از نقدت ممنون عااالی بود ولی من با توجه به وزن دکتر شفیعی این شعر رو گفتم.موج آرام هوا رنگین است.یه جور حالت متناقض نما داره هوای آرام معمولا صاف و بیرنگ و شفاف ولی من اینجا رنگین توصیف کردم تا خیال انگیز تر بشه و ذهن خوانتده رو مشغول کنه در ضمن برای یک دل عاشق تمام دنیا با آنچه که بقیه میبینند خیلی متفاوته اینم یکی از نشونه هاش.حتی بیت اخر عین بیت دکتره که داخل""گذاشتم که مشخص بشه که تضمین شده.البته نمیدونم توی این شعرا هم مثل شعر سنتی میشه تضمین کرد یا نه.برای اون بیت که کلمه دیوار رو آوردم چون احساس کردم ادمای عاشق همیشه جریان اون ضرب المثله که میگن دیواری کوتاه تر از من پیدا نکردی.علاوه بر اون برای عاشق شدن ما یه حدی رو قایل میشیم و اجازه ورود به همه رو نمیدیم به همین خاطر قشنگ تر دونستم که بگم دیوار.pg_faعزیز ممنون از نقدت خیلی هم خوشحال شدم چون تاحالا این حرفا فقط گوشه دفترم خاک میخورد اما حالا یه مهربونایی مثل تو هستن که بخوان اونو حتی نقد کنن.همین که واسه شعرم وقت گذاشتی خیلی خیلی ممنونم .واسه نقد بچه ها من دارم روی عروض کار میکنم ایشالله کامل که شد .حتما کمک میکنم چون اون موقع با اطلاع بیشتر خودم راحت ترم.

اول از همه مرسی و ممنون...
خب من در جواب ِ دفاعیه بگم...
که موج ِ ارام هوا رنگین است رو واقعا معنیش رو نمیفهمیدم ...که ال آن خیلی قشنگ
واسه ام توضیح دادی و ممنون...واقعا هم تخیلش قشنگ بود...منم به فکر فرو برد...
تضمین میشه کرد...البته شعر تو اقتدا هم هست...
دیوار دل هم واقعا ترکیب قشنگیه...حتی توی دفتری هم که شعرت رو نوشتم و اونجا نکته هایی که گفتم رو اضافه کردم...
کنار این مصرع نوشتم ترکیب عالی...اما منظورم اینه که سنگینی کوله بار واسه دیوار کمه ....
ولی روی هم رفته شعرت خیلی خوب بود...
حالا نمیخوای تصحیح شده اش!البته با نظر خودت رو بذاری؟
 
بالا