دلنوشته ها

[Archaeopteryx]

پاسخ : دلنوشته ها

دیدمت گفتم بیخیال پسر خوب پدرمادرت رفتن ولی تو که هستی موفق بشو و یادشونو زنده کن...
گفتم برو درس بخون پی تحصیلو بگیر....
گفتی میشه بگی میشه بگی نشون بدم نمره درسیمو به کی؟
هیچی نگفتم...میشه الان بگم؟؟؟؟
میدونم چه حسی پیدا میکنی وقتی بچه ها سر کفش پارت تو مدرسه دستت میندازن...
میدونم وقتی یه ماشین مدل بالا میبینی با بغض اینو میفهمی که اینا دارن روی دردت میگازن....
اون کسایی که حتی یک کلاس سوادم ندارم...ازت شهریه سنگین میخوان و اصن هواتم ندارن....
میدونی چرا؟چون اصن درد نکشیدن...چون حس تنهایی توی شبهای سرد نکشیدن....
ولی ببین به هر چی باور داری نباید نا امید بشی....
باید تو به جایی برسی به امثال ما امید بدی....
مطمعن باش باید بالی در آورد و پر زد به جلو....
باید این دنیای لعنتی روزی ببینه خنده فرزند تورو....
ببین تلاش بکن با هرچه نیرو داری....
بچت باید بره day2day به جای پایگاه های جشن نیکوکاری...

 

[Archaeopteryx]

پاسخ : دلنوشته ها

یه روز...
پا برهنه...
دوتایی...
لب ساحل قدم میزنیم تا به ناکجا برسیم....
انقدر بریم تا دیگه نا نداشته باشیم...
انقدر جلو بریم تا ندونیم از کجا ادامه بدیم...
A&x
xمتغیره داستانه زیاد جدی نگیرین:4:

 

[TeRmEh]

پاسخ : دلنوشته ها

حالا که فرقی نمی کند
کنارت ایستاده باشم یا نه!؟
بگذار همه چیز را از وسط قیچی کنم
تا تو…
در نیمی باشی و من …
در نیمی دیگر
راستی …
با دستی که روی شانه ات جا گذاشته ام چه می کنی؟!…

 

[mohammadaminnasseri]

پاسخ : دلنوشته ها

مورد داشتیم
.
.
.
.
.
طرف واسه کنکور کتاب خیلی سبز خونده ولی نتیجه خیلی قهوه ایی شده !! :4:

 

[iman HN]

پاسخ : دلنوشته ها

اینو تقلب کردم اما واقعا دلنوشته قشنگیه...از همین جا از اونی که ازش تقلب کردم عذر میخوام!:4:
سرم را شاید بتوانند دیگران گرم کنند
اما وقتی تو نیستی هیچکسی نیست که دلم را گرم کند!:53:

 

[bahareh.s]

پاسخ : دلنوشته ها

خدایا مرا که آفریدی گارانتی هم داشتم؟؟
دلم از کار افتاده....

 

[love star]

پاسخ : دلنوشته ها

باز شروع شد!
فصل دلتنگي!
فصل رگبارهاي عاشقانه...به ياد اشك هاي پارسال!
فصل خورشيد سوزان!به ياد اين دل سوخته!
فصل باران هاي بهاري...به ياد حرف هاي پارسال...
من چه احساسي دارمو تو چه حسي؟
من كجا هستمو تو كجايي؟
من همان عاشقم...
همان عاشقي كه جز تو هيچكس را نميخواست...
تو چه؟
هماني هستي كه ميگفت تو را با هيچ چيز عوض نميكنم؟

 

[Archaeopteryx]

پاسخ : دلنوشته ها

اون گفت حاضر شدی؟؟؟زود باش تا دیر نشده....
گفتم عجله داری تا بروی پیش عشق جدیدت؟
گفت خودت هم کم سرت تو گوشیت نبود...فکر کردی ندیدمت؟
رفتیم...
تمام شد!
ببین راحت شدی...آبی شده انگشتم....
زود برو تا آرامم...یهو دیدی خودم و تورا کشتم...
من از بچگی دوستت داشتم و تو فکر کردی من اومدم خواستگاری چون فقط دنبال زن بودم....
این شخص مجهولی بهت اس ام اس میداد میدانی ک بود؟؟من بودم....
من با بیماری جسمی ات مشکلی نداشتم...مشکل اصلی تو بیماری روحی بود...
تک تک لحظاتم کنار تو ثانیه نبود...واسه خودش عمر نوحی بود....
یادت است دیشب هی میگفتی پایان شب سیه سفید است؟؟؟
حالا یادت باشه...
پشت سیاهی های دنیایت سیاهی بود...
عشق من بودی...هستی...نخواهی بود...

 

[Marshall]

پاسخ : دلنوشته ها

ﻣﻦ ﺳﻨﮓ ﺷﺪﻩ ﺍﻡﭼﻮﻥﺑﻪ ﻧﺮﺳﯿﺪﻥ ﻫﺎ ﻋﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ ....ﺑﻪ ﻧﺒﻮﺩﻥ ﻫﺎ
ﺑﻪ ﻧﺪﺍﺷﺘﻦ ﻫﺎ
ﺑﻪ ﻧﻪ ﻧﮕﻔﺘﻦ ﻫﺎ
ﻭ ﻧﻪ شنیدن ﻫﺎ
ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﭼﻄﻮﺭ ﻫﺴﺖ ﻫﺎﯼ ﺍﺯ ﺳﺮ ﺑﯽ ﺣﺮﻓﯽ ...
ﻭ ﺳﮑﻮﺕ ....

​

---- دو نوشته به هم متصل شده است ----

چیه ناراحتی؟؟

المپیاد قبول نمیشی؟؟

امتحان نهاییتو خراب میکنی؟؟

فکر میکنی خیلی خیلی از بقیه کنکوریا عقبی؟؟

باشه...

فقط 10 ثانیه ...

10 ثانیه خودتو بذار به جای این بچه ...

هنوزم از وضعیت خودت ناراحتی؟نا شکری؟؟

کمی تــــــــــــــــــامل و ســپـاس

 

[mohammadaminnasseri]

پاسخ : دلنوشته ها

دلم کمی تو را....
دروغ چرا…
راستش.....
خیلی تو را میخواهد....

 

[Archaeopteryx]

پاسخ : دلنوشته ها

چیه ناراحتی؟؟

المپیاد قبول نمیشی؟؟

امتحان نهاییتو خراب میکنی؟؟

فکر میکنی خیلی خیلی از بقیه کنکوریا عقبی؟؟
​

پست قشنگی بود!
ولی اینجاش که رسید فک کردن میخوای بگی:چاییتو عوض کن:4::4:
---------------------------------
بعضی چیزا رو که میبینی...گفته بودم که سفره خالی جلوی پروازو میگیره...پس تنها راه پرواز چی میشه؟کاری کنیم سفره خالی وجود نداشته باشه...
پس....
پرواز کن نمون روی زمین که همه چیش دروغه....واسه بهبود دعا نکن داداشی خدا انگار سرش شلوغه....​

 

[love star]

پاسخ : دلنوشته ها

چقد بده وقتي پر از استرسي...وقتي پر از تلاطمي اوني كه آغوشش هميشه برات باز بود ديگه براي تو جايي تو آغوشش نذاشته باشه...
چقد بده قلب اوني كه مال تو بود ديگه مال تو نباشه...
چقد بده وقتي...
نا اميد ميشي از اميد ها...حتي از اميد هاي واهي....

 

[Archaeopteryx]

پاسخ : دلنوشته ها

زانو زدم...!
زانو زدم جلوی زیبایی چشماش...چشماش...چشماش....
دور نبود انقدر ازم...ای کاش....ای کاش....ای کاش.....
(مخاطب خاص)

 

[Marshall]

پاسخ : دلنوشته ها

تا حالا دیدی یه مَرد وسط خیابون زنش رو کتک بزنه ؟!

مَرد ؟

تا حالا دیدی یه مَرد از روی اعتیاد زن و دخترش رو بفروشه ؟!

مَرد ؟

تا حالا دیدی یه مَرد به خاطر یه زن دیگه عشق خودشو خفه کنه ؟!

تا حالا ...

اما من زیاد دیدم زنی رو که بخاظر مریضیِ مَردش کارگری کرده
رخت چرکهای خونه ها رو شسته ،خدمتکاری کرده ،درد کشیده

زَن !

اما من دیدم زنی رو که شوهر مجروح و جانبازش رو تر و خشک کرده
پرستاری کرده ،حموم و دستشویی برده ،مادری کرده ،فرشتگی کرده

زَن !

من زیاد دیدم زنی رو که پا به پای مَردش سختی کشیده
نخوری کرده ، سر گرسنه رو بالش گذاشته ، مَردونگی کرده

نه هر جنس نری ، قویه
نه هر جنس ظریفی ، ضعیف
نه هر مَردی ، مَرده
نه هر زنی ...

 

[Archaeopteryx]

پاسخ : دلنوشته ها

امروز سالگرد تولدمه....جشن روز غمناک 13 اردیبهشت 76...
اگه ی روز سالگرد مرگ من بود با بچت از رو سر قبرم رد شدی...
بهش بگو...
به بچت بگو
تاریکی مقصر اصلی سوختن شمع بود...
یکی همیشه قربانی روشن شدن بود....
بگو تیری که توش پر داشت جاش روی بال یه پرنده دیگه نبود....
بگو آواز بلبل واسه شادی تو نبود....
بگو آواز بلبل ریشه ش مثل غمگینی صدای غاز بود...خوندن دردنامش واسه تو آواز بود....
بگو رشد واسه اون بود که همیشه آروم بود...بگو رز اندازه کاکتوس خار نداشت که اینجور محبوب بود.....
بگو درد درخت نابودی بی ثمر بود....
بگو میگن دردش چوبی بودن دسته طبر بود...
ولی درخت دردی نداشت....
تنها غمش آواره شدن اون جوجه گنجشک بی سپر بود....
بگو حسرت و جنون توی یه یخبندون...واسه پرنده بدتر از صدتا صدتا قفس و میله بود....
بگو علت شکستن اون دسته طبر( وقتی خورد به درخت) از شرمندگی بود...
درخت و دسته طبر علت مرگشون دیگران نبودن علت مرگشون همدیگه بود.......
بگو با این چوبا درست کردی اسکناس و کاغذای مزخرف دیگه...
بگو چیکار کردی با برادرت....خواهشن بگو بهش عمو نگه....
بگو از این کاغذا درست کردی چه نقاشی های قشنگی....
بگو از حس قشنگ نعشگی افیونای فرهنگی...
بگو که مثل آفتاب پرست هر روز یه رنگی...
یه روز سیاهی یه روز سفید....
راستی امروز مثل اون پلنگه... صورتی؟؟؟؟ یا مثل گوریل انگوری بنفشی؟
بگو تعصب جلوی افکارو میگیره....
بگو دردای امروز جلوی پیشرفت فردارو میگیره...
ساکت بمون!بذار ببینه گشنه ها پرنده هارو شکار میکنن....
وقتی چشماش غرق اشک شد بگو سفره خالی جلوی پروازو میگیره...

 

[S_A_M]

پاسخ : دلنوشته ها

برايم هيچ كس مهم نيست،خودخواهم…
اين جمله را همه مي گويند…
آري.
امّا تنها من مقصر نيستم…
وقتي بود نبودم برايتان فرقي ندارد،
وقتي مهم نيستم،
وقتي غرور مرداديم زير پا له مي شود،
ديگر دليلي نمي بينم
براي اهمّيّت،
براي كمك،
وقتي مي بينم فقط براي منفعت من را مي خواهيد،
دليلي نمي بينم ك جز منفعت ب چيز ديگر بينديشم،
دليلي نمي بينم ك ديگران را دوست خود بنامم،
وقتي من را فقط براي دقايقي ك حوصلشان سر رفته؛محض تنها نبودن خود مي خواهند،
اري من خودخواهم،
ب خودنيز افتخار ميكنم ،


زيرا…


همه من را آن گونه ك هستم ميشناسند،
ديگر پشت نقاب هاي رنگارنگ نيستم،
ديگر نقش بازي نمي كنم،
خودم هستم صاف و صادق…

 

[TeRmEh]

پاسخ : دلنوشته ها

می شود مثل خودم متفاوت شوم....؟!
نه مثـــــــــــــــــــــــــل
دیـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـگری؟!

---- دو نوشته به هم متصل شده است ----

در حوالی چشمانت
زنی است با قلب عاشق
لبی خندان اما غمگین
زنی که آرزویش خندیدن چشمان توست
زنی که در اوج خواستنت دستانش خالی از دستان توست
همان زنی که سبد سبد عاشقانه برایت می سراید و همه را تقدیم چشمانت می کند
در این حوالی زنی از غم تو دارد جان می دهد کمی بیشتر نگاهش کن
شاید نگاهت چشمان بی روحش را جانی دوباره بخشد...

---- دو نوشته به هم متصل شده است ----

برایت از غربتی
نوشته ام
که جهانی است
و تا چشم کار می کند از پرده ی اشکی نوشته ام
که پوشانده تمام کوچه های
مجاوری
که ختم به خاکستری خوابگاه غروب است
برایم نوشته ای
اصلا
به جای حفظ این همه قانون
گوشواره های بدل بیاویز و
سایه ی فیروزه ای بزن
و گوشه ی لبهات
برای مزمزه ، چند قطعه جاز سبک تر از کاه و
فقط شبیه خودت که نباشی
دیگر نه غربتی ست
و نه بغض قرمزی
که ماسیده روی سفیدی چشمت

 

[Archaeopteryx]

پاسخ : دلنوشته ها

[SUP][/SUP]من به جهان های موازی اعتقادی ندارم...
چون این دنیا شبیه من و به خودش ندیده و نمیبینه...
اگه چندبار زندگی میکنم...
پس چرا هیچ خاطره ای از اونکی زندگیا تو ذهن من نمیشینه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اگه قراره خاطرات بقیه رو به یاد نیارم...
پس به درک!
به درک اگه یکی با همین جسم یا همین اسم زندگی میکنه....
اون چیزایی من حس کردمو حس نمیکنه....
پس...
من فقط یه بار به دنیا اومدم و یه بار میرم ازش...(؟!)
حقمو همین یه بار میگیرم ازش....

 

[Archaeopteryx]

پاسخ : دلنوشته ها

وقتی میرم کنار دریا یادت میوفتم...
یاد صورت پاکت...چشمای نازت میوفتم...
از خوشحالی چشمام مث ابرای بالای دریا میبارن...اونم چجوری...
حیف که نیستی دوتایی خوش باشیم و بخندیم...خیلی دوری...خیلی دوری...
3.14/2045

 

[saranini]

پاسخ : دلنوشته ها

شاید دبره اما
از حکیمی سوال کردند
پدر ومادرت را بیشتر احترام می گذاری یا معلم خود را ؟
پاسخ داد: معلم را
زیرا پدر ومادر مرا از آسمان به زمین آورده اند
ولی معلم مرا از زمین به آسمان پرواز می دهد....
روز معلم رو به همه معلم ها و استاد عزیزم تبریک میگم....میدونم جاش توی اون دنیا خوبه:2:...هر کسی که دوست داره لطفا یه فاتحه براشون بخونه...ممنونم..