ارسال ها
1,240
لایک ها
2,256
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

درجایی خواندم:((من ندار بودم عروسک قصه م پرید...اینروز ها "دارا" که باشی "سارا" با پای خودش میاید.))
خدا جان؟؟؟
میگم راستی تو بهشت هم پولین فرشته هات؟
از درد جهنمیا بنویسی میسوزونن نوشته هات؟
 

ahmadi

New Member
ارسال ها
757
لایک ها
2,532
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

سلام دیشب من و یکی از دوستهام یه دلنوشته ی اس ام اسی(یعنی با اس ام اس!) رو با کمک هم نوشتیم که متنش اینه:

«دلم میخواست هر شب در آغوشت آرام میگرفتم
اما حالا از تو فقط یک دنیا دلتنگی ات مانده؛فقط یک عکس روی دیوار و چند فنجان قهوه ی نَشُسته که شب ها با عطرِشان خوابم میبرد...
عطرِ لب های تو که بر آن نقش بسته...
بعد بسته شدن چشمانم تو اینجا با منی...اما چه حیف که پنجه ی آتشین خورشید تو را دوباره از من میگیرد
از خواب که برخاستم دگربار روزی چنین آغاز میشود
باز هم دلتنگی؛باز هم عکس تو؛باز هم بوی تو؛و باز هم...»
_______________________________
توضیح:خب فکر کنم این تفاوت سبک بین متن من و دوستم کاملا حس شد!حالا به نظرم جالب میشه هر بار یکی یه دلنوشته ی ناتموم بذاره و یکی دیگه کاملش کنه!
اگر موافقید بهم بگید یا اصلاٌ خودتون شروع کنید به اجرای این کار و البته قبلش بنویسید که این سبک رو دارید عملی میکنید!
ممنونم
:8:
 
ارسال ها
1,240
لایک ها
2,256
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

دخترک کوله پشتیشو برداشت داشت میرفت خونه..رسید
دم در جنازه برادر و خواهر کوچولوشو دید...
بدو بدو رفت خونه دید سرباز ماشه رو کشید...
چشای دخترک از ترس لاشه رو ندید....
از صدای فریادشون فهمید سرباز کشته خواهر برادرشو...
مادر پدرشو....
صورتشو کوبید زمین...خاکی شد....بعد چند ثانیه ازش گل میریخت...
یه نگاه ب صورت داداش کوچولوش کرد و پیشونیشو چسبوند به لوله تفنگ...
با زبون کودکانش گفت منم بکش...تورو خدا منم بکششش...:185:
خونمونو که خراب کردی...خوانوادمم که تو کشتی...
راستی مگه من چیکارت کرده بودم ها؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مادر پدرتو کشتم؟؟؟؟مگه من چ فرقی دارم با خواهر برادرت؟
چرا میلرزی سرباز؟؟؟سردته؟بیا کاپشن باباییمو بپوش...
اون دیگه صداش در نمیاد...میخوام تا ابد کنارش بخوابم...تورو خدا ماشه رو بکش لالاییمو بخون...
اگه صدام ناراحتت میکنه قول میدم با فشار انگشتت ساکت شم و واسه همیشه مث دخترای خوب بخوابم...
ببین دیگه هیچوقت گریه نمیکنم چشای من خشکه....
میبینی ته صدام پر بغضه؟؟
قول میدم بخوابم...با صدای انگشتت
سرباز من از تو ناراحت نیستم...رییس تو پول داده.... امثال تو فقط مهره های شطرنجین...من از بالاییت دلخورم...از بالایی دلخورم...
(بقیشو هرچی فکر کردم چیزی به ذهنم نرسید که آخرش چجور تموم شه!اگر کسی میتونه ادامه بده خوشحال میشم ادامه بده استفاده ببریم:))
 

rahaaa

New Member
ارسال ها
17
لایک ها
50
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

حس و حال این روزهایم را درک کن این روز ها که قرار است بروی
این روز ها که گویا پایان زندگانی روح من است
این روز ها که در آستانه مرگ شادی هایم هستم
در آستانه رفتن تو در آستانه پذیرایی از تنهایی
تحمل کن جان دلم
تحمل کن اگر گاهی فریاد می کشم اگر گاهی اشک میریزم اگر گاهی بی اختیار فقط نگاهت می کنم
دست من نیست اگر محو تو شده ام
مگر از من چیزی هم مانده که بخواهم مانع رفتنت شوم
پس به دیوار های خانه مان تکیه می زنم تا زمین خوردنم را شاهد نباشی
وبا تمام سوی چشمانم برای آخرین بار تو را نظاره می کنم
تویی را که با رفتنت بینایی ام را نیز خواهی برد
 
ارسال ها
1,240
لایک ها
2,256
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

میگما...براز ی بار ازت بنویسم....از کسی که واقعا دوستش داشتم...و دارم و خواهم داشت...
بذار از تو بنویسم....
میگما چ خاصیتی داری که تا اسمت میاد شل میشم؟؟؟تا اسمت رو میخونم تا نوشته هاتو میبینم بغضم میگیره؟
چرا ؟؟؟؟؟ها؟؟؟؟مگه 7 ماه هرکاری کردم نفهمیدی دوست دارم؟؟؟؟؟؟ها؟
خدایی ببین من بد نبودم...
میدونی چیه؟
یه سری رو زمین هستن...اینا با ارث پدری نمیرن تحصیل کنن رتبه بیارن پیش دختر مخترا عزیز بشن...
اینا هنوز از خاطرات گذشتشون رنج میکشن.....
اینا مجبورن کل تابستون رو برن کار بکنن چهارتا کتاب واسه المپشون بخرن...
حالا یکی از همین بدبختا عاشقت شده بود....هنوزم هست...
ینی نفهمیدی؟؟؟؟؟؟واقعا هر کسی میدید میفهمید...
میدانی تفاوت من با بقیه در خیلی چیز ها بود...
مهم نیست کی...
2020...
2045...
2145...
3001...
4005...
یه روزی میاد...یه روزی میاد...امیدوارم یه روزی دوسم داشته باشی...
من میمونم...حالا حالا ها نمیرم....
هنوز کار نیمه تموم دارم...
تنها کار نیمه تمومم تویی...
امیدوارم یه روزی بیاد خودت منو بخوای...
و تا اون روز سراغ هیچکس نمیرم....
اینهمه برات اینجا نوشتم...نبودی که بخونی...
میدانی آنروز عکس زیباترین دختر جهان را میدیدم...
باورت میشود پیش تو هیچ بود؟؟؟؟تنها یک کپی بدشکل از زیبایی تو بود...
دیگر حرفی ندارم.یک روز میاد...:):):)
نوشته ادبی نبود..فقط دردول بود...
و البته تنها دردودل عشقی واقعی که راجب خودم توی تاپیک نوشتم....
 

شیرین21

New Member
ارسال ها
13
لایک ها
37
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

میگما...براز ی بار ازت بنویسم....از کسی که واقعا دوستش داشتم...و دارم و خواهم داشت...
بذار از تو بنویسم....
میگما چ خاصیتی داری که تا اسمت میاد شل میشم؟؟؟تا اسمت رو میخونم تا نوشته هاتو میبینم بغضم میگیره؟
چرا ؟؟؟؟؟ها؟؟؟؟مگه 7 ماه هرکاری کردم نفهمیدی دوست دارم؟؟؟؟؟؟ها؟
خدایی ببین من بد نبودم...
میدونی چیه؟
یه سری رو زمین هستن...اینا با ارث پدری نمیرن تحصیل کنن رتبه بیارن پیش دختر مخترا عزیز بشن...
اینا هنوز از خاطرات گذشتشون رنج میکشن.....
اینا مجبورن کل تابستون رو برن کار بکنن چهارتا کتاب واسه المپشون بخرن...
حالا یکی از همین بدبختا عاشقت شده بود....هنوزم هست...
ینی نفهمیدی؟؟؟؟؟؟واقعا هر کسی میدید میفهمید...
میدانی تفاوت من با بقیه در خیلی چیز ها بود...
مهم نیست کی...
2020...
2045...
2145...
3001...
4005...
یه روزی میاد...یه روزی میاد...امیدوارم یه روزی دوسم داشته باشی...
من میمونم...حالا حالا ها نمیرم....
هنوز کار نیمه تموم دارم...
تنها کار نیمه تمومم تویی...
امیدوارم یه روزی بیاد خودت منو بخوای...
و تا اون روز سراغ هیچکس نمیرم....
اینهمه برات اینجا نوشتم...نبودی که بخونی...
میدانی آنروز عکس زیباترین دختر جهان را میدیدم...
باورت میشود پیش تو هیچ بود؟؟؟؟تنها یک کپی بدشکل از زیبایی تو بود...
دیگر حرفی ندارم.یک روز میاد...:):):)
نوشته ادبی نبود..فقط دردول بود...
و البته تنها دردودل عشقی واقعی که راجب خودم توی تاپیک نوشتم....
آخه چرا؟ بخدا هیچ ادمی رو زمین بجز پدر و مادر آدم ارزش نداره حی یه ذره!! من وقتی بچه بودم اینو فهمیدم.... خیلی خوب. اون موقع ارزش آدما رو فهمیدم. بزرگ تر که شدم یاد گرفتم کسی که تو رو برای خودت دوست نداشته باشه لیاقت عشق آدمو نداره. نگران روزیم که پشیمون شی از این که چرا بهترین روزای زندگیت که دوران دبیرستانه رو گذاشتی واسه آه و حسرت....
امروزو زندگی کن فردا دیگه دیره
جاده فردا میسازه واست کابوس و رویا
یکی بیداره و یکی خوابه
راهتو مشخص کن این یه انتخابه
...
...
.. از سیروان خسروی بود
 

ma.biolife

New Member
ارسال ها
232
لایک ها
357
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

برای من فرقی ندارد تابدانم چندنفر از کسانی که ادعای مرد بودن دارند مرد واقعی اند چون من مردی را میشناسم که درمردانگی حرف ندارد
مرد مشعل عشق در باران زندگی
مردی که هرگز سایه منت عشق را در نگاهش نخواهی دید
مردی که مهربانیش بغض های زیادی از گلویم باز کرد اما نامهربانی هایم بغض های زیادی بر گلویش گذاشت
مردی که هرچند خدا نیست اما در نگاهش تنها و تنها خدا را خواهی دید
مردی که هرچند بهشت زیر پایش نیست اما قطعا در دستهای پرمهرش جاری است
پدرم را میگویم و
پدرانتان را میگویم
میبوسم دستان کسی را که که گرمای آغوشش میگوید که گرمای خورشید افسانه است.



دوتا جمله ش ازخودم نبود امیدوارم که ببخشد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
ارسال ها
1,240
لایک ها
2,256
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

مجوز چاپ بهم نمیدن...:40:
میگن داستانی که نوشتی قابل باور نیست:220:
ولی من فقط خاطراتمو نوشتم...:185:
 

iman HN

New Member
ارسال ها
1,757
لایک ها
2,646
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

آخه چرا؟ بخدا هیچ ادمی رو زمین بجز پدر و مادر آدم ارزش نداره حی یه ذره!! من وقتی بچه بودم اینو فهمیدم.... خیلی خوب. اون موقع ارزش آدما رو فهمیدم. بزرگ تر که شدم یاد گرفتم کسی که تو رو برای خودت دوست نداشته باشه لیاقت عشق آدمو نداره. نگران روزیم که پشیمون شی از این که چرا بهترین روزای زندگیت که دوران دبیرستانه رو گذاشتی واسه آه و حسرت....
امروزو زندگی کن فردا دیگه دیره
جاده فردا میسازه واست کابوس و رویا
یکی بیداره و یکی خوابه
راهتو مشخص کن این یه انتخابه
...
...
.. از سیروان خسروی بود
یه روزی که عاشق شید دیگه اینو نمی گید!

---- دو نوشته به هم متصل شده است ----

خیلی وقت بود چیزی نذاشتم!


When laying with you
وقتی با تو ام
I could stay there, close my eyes
میتونستم اونجا بمونم و چشمامو ببندم
Feel you here, forever
و برای همیشه تو رو کنار خودم احساس کنم
You and me together, nothing is better
من و تو با هم هستیم و هیچ چیز بهتر از این نیست

 
ارسال ها
1,240
لایک ها
2,256
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

میدانی تفاوت من و دیگران در اینست:
آنها در کودکی وقتی اسباب بازی را میخواستند و والدینشان آنرا نمیخرید,اصولا گریه میکردند و بعد از مدتی سراغ اسباب بازی دیگری میرفتند....اما من نه گریه میکردم و نه سراغ دیگری میرفتم:):)انقدر وا میستادم تا موقعیتش بشه اون اسباب بازی رو بخرم:):):)
حالا اون کودک بزرگ شده:):)اینجاست در خدمت شما:4:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
ارسال ها
1,240
لایک ها
2,256
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

به سلامتی اون زنی که "مردی" رو یادم داد....
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

faezeh.day

New Member
ارسال ها
12
لایک ها
27
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

شگفت انگیز است این جهان وشگفت آور تر از ان موجودی است که وجود ندارد!
خدا مهربان است وبنده شهربان
خدا بخشنده است وبنده فروشنده
خدا کافی است وبنده شاکی
خدا عظیم است وبنده عظیم
خدا کریم است وبنده علیل
خدا قریب است وبنده غریب
خدا رئوف است وبنده معروف
خدا نور است وبنده مور
خدا تواب است وبنده طرار
واینگونه است که هرچه به اطرافمان در این دنیای ماشینی می نگریم نمی توانیم خدارا ببینیم!

---- دو نوشته به هم متصل شده است ----

کاش می شد داستانک ها وقطعه های ادبی رو هم گذاشت.
 
ارسال ها
1,240
لایک ها
2,256
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

تو دنبال ستاره ای...منم آسمون پر ابـــــــرم....
تو برو....هر وقت برگشتی میفهمی چقدره صبرم...
 
ارسال ها
1,240
لایک ها
2,256
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

خورشید خانمم...نور و زیبایی صورتت خورد بهم که الان انقدر روشن شدم....همه چیمو مدیون توعما....
الان یه جورایی میشه گفت با ماه هم کارم....
نمیدونم کجا میرم....ولی با راه هم راهم....
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

faezeh.day

New Member
ارسال ها
12
لایک ها
27
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

[FONT=&quot]مانده ام که چگونه نام چوپان دروغگو با گذشت زمان هنوز هم بر سر زبان هاست با اینکه دروغش کوچک بود
اما نام انسان هایی که همه حرفهایشان دروغ است ان هم دروغ هایی که دنیا را زیر ورو می کنند را حتی کسی نشنیده است[/FONT][FONT=&quot]![/FONT][FONT=&quot][/FONT]
 
ارسال ها
1,240
لایک ها
2,256
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

مادربزرگ همیشه دروغ میگفت....گرگ که امروز توی گله با گوسفندان رفیق شده...
امروز گوسفندا خودشون شدن یه پا گرگ...سگ گله هم میان اینا میشه مضحک و جک...
 
ارسال ها
1,240
لایک ها
2,256
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

سعی کن اگه خیلی بزرگ و بلندمرتبه شدی مث خورشید جوری باشی که کسی نتونه ببینتت....
و اگر هم خیلی کوچیک موندی...مث باکتری های مفید جوری باشی که به همه سود برسونی بدون اینکه ببیننت....
(شرمنده اگه جالب نشد خودم گفتمش...)
 
ارسال ها
91
لایک ها
74
امتیاز
18
پاسخ : دلنوشته ها

باوم نمی شود ، واقعاً به تعداد های آدم های روی زمین افق هایی وجود دارد ؟؟ , اما حالا که خوب فکر می کنم می بینم که عده ای فقط افقشان را برای خودشان تصور می کنند ..... بیایید خیالی نباشیم !
 

bmeng

New Member
ارسال ها
54
لایک ها
76
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

دلم واسه خودم خیلی میسوزه چوم به خودم خیلی ظلم کردم!با خیالای الکی فکرای بیهوده .....
الان نه انرژی دارم نه حال نه حوصله نه توان نه اعصاب هیچ چی!
الان زندگی داره راشو میره ولی پاهای من نمی تونن بهش برسن!من فقط نشستم و به تعویض پست ماه و خورشید نگاه می کنم!
امیدوارم خودم منو حلال کنه چون از اینکه مدیونش باشم می ترسم نمی دونم اون دنیا جوابشو چی بدم!جواب خدارو چی.....


حضرت علی (علیه‌السلام) فرمودند: «سُوءُ التَّدبیرِ سَبَب التَّدمیر» برنامه‌ریزی غیر اصولی و نامتناسب موجب هلاکت است.:1:
 
بالا