سوتي زياد ميدي؟ميشه واسه ماهم بگي بخنديم؟

[vooroojak]

پاسخ : سوتي زياد ميدي؟ميشه واسه ماهم بگي بخنديم؟

یه دفعه سر فلکه ی احمدآباد ایستاده بودم و به تاکسی ها می گفتم احمد آباد می برین !!!!!!!!!!!!!
و از اون بدتر اینکه بهم گفت این جا احمد آباده !!!!!!!!!!!!!!!!با عرض شرمندگی در تمام طول عمر

 

[mssh]

پاسخ : سوتي زياد ميدي؟ميشه واسه ماهم بگي بخنديم؟

ما قبل عید در کلاسمون کنده بود. منم یادم رفته بود. یه روز زنگ خورده بود که رفتم برم سر کلاس. اصلا حواسم نبود. وایسادم پشت در و در زدم. بازم متوجه نشدم که دری در کار نیست. اومدم دوباره در بزنم یه دفعه دیدم دارم معلممون رو می بینم نگاه کردم به چارچوب دیدم در نداره...
خدا رو شکر بچه های کلاس مشغول بودن و منو ندیدن...

 

[b_delshad]

پاسخ : سوتي زياد ميدي؟ميشه واسه ماهم بگي بخنديم؟

سر امتحان فیزیک از سوال 7 پریدم به 9
جالب اینکه تنها سوالی که شکل داشت و بزرگترین سوال بود سوال 8 بود!

 

[mssh]

پاسخ : سوتي زياد ميدي؟ميشه واسه ماهم بگي بخنديم؟

سر امتحان فیزیک از سوال 7 پریدم به 9
جالب اینکه تنها سوالی که شکل داشت و بزرگترین سوال بود سوال 8 بود!

منم یه دوست دارم سر همه ی امتحانای دین و زندگی و دینی تو راهنمایی همیشه یه سوال رو نمی دید.

 

[MUTE]

پاسخ : سوتي زياد ميدي؟ميشه واسه ماهم بگي بخنديم؟

مامانم داشت بهم میگفت که فک کن اگه رتبه کنکورت ده رقمی بشه تلویزیون اعلام میکنه و ... :24:
منم گفتم خب آره دیگه اگه ده رقمی بشه کلا تو جهان می پیچه :4:

 

[mersad.94]

پاسخ : سوتي زياد ميدي؟ميشه واسه ماهم بگي بخنديم؟

یه روز دبیر زبان فارسی سال اول بهم فت:سفیدگر فامیلی بابات چیه؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 

[mersad.94]

پاسخ : سوتي زياد ميدي؟ميشه واسه ماهم بگي بخنديم؟

سال اول دبیرستان یکی قبل از کلاس الممپیاد ریاضی.گفتگو با یکی از دانش آوزان شیفت 2 مدرسه ما (بزرگسالان):
اون:سلام
ما:سلام
اون:چه کلاسی دارین؟
ما:کلاس المپیاد
اون:آها!کلاس المپیک؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 

[Someone-new]

پاسخ : سوتي زياد ميدي؟ميشه واسه ماهم بگي بخنديم؟

آقا ما چند هفته پیش واسه اجرای یه برنامه ای رفته بودیم راهنمایی سابق ..

حالا یه مشت رییس و از این جور آدما اونجا بودن ..

یه نمایشگاه قرآنی بود ..

بعد ما برناممونو اجرا کردیم ..
منو فاطمه و فاطمه ..

بعدش این خانوم بازرسه با رییس اداره ناحیه 2 داشتن برا ما دعا میکردن ..

الهی ....

فاطمه هم بعد هر دعا میگف "انشاالله "

خلاصه همینجر که داش میگف آخرین جمله گف :

انشاالله براتون از طرف اداره یه هدیه ای هم در نظر میگیریم ..

این فاطمم ماشالله نه گذاش نه ورداش گف :
انشاالله..

 

[fatalashgar]

پاسخ : سوتي زياد ميدي؟ميشه واسه ماهم بگي بخنديم؟

یه بار داشتم میرفتم مدرسه دوستمو دیدم حواسم پرت شد جوب وندیدم رفتم توش:1:خداروشکر که اب توش نبود .یه بار سر کلاس هندسه خوابم میومد معلم گفت صورت سوالو بخون پاره خط abرو خوندمba :4: یه بارم توی امتحان فیزیک توزیع بار رو نوشتم توزیح بار:4:

 

[melikaaaaa]

پاسخ : سوتي زياد ميدي؟ميشه واسه ماهم بگي بخنديم؟

چند وقت پیش یکی از دوستام غایب شده بود پدرش زنگ زده بوده غیبتشو موجه کنه مثلا خواسته خیلی مودب صحبت کنه زنگ زده گفته سلام من مادر اسما بخشی هستم واسه غیبت....
که دیگه معاونشون از خنده نمی تونه صحبت کنه می گه بله بله میدونم قطع می کنه

 

[mehryar]

پاسخ : سوتي زياد ميدي؟ميشه واسه ماهم بگي بخنديم؟

من کلا زندگیم با سوتی تعریف میشه:یه بار با بابام بیرون رفته بودم کامیون بقلمون بوق زد تو ماشین فش مادر و خواهر و کشیدم بش...
یه بارم دیشب رفتم سوار ماشین جلویی شدم بجا ماشین خودمون...:دی

 

[313110]

پاسخ : سوتي زياد ميدي؟ميشه واسه ماهم بگي بخنديم؟

یه بار رفته بودیم مشهد بعد گم شده بودیم یه نفر گفت برین فلکه اب از اونجا کجا .و کجا ... بعد رفتیم سر خیابون و 2 3 ساعت فقط به تاکسیا و شخصیا می گفتیم فلکه اب ولی هیچ کدوم نمی برد بعد از اون همه وقت یه نفر گفت اقا اینجا که وایسادی فلکه ابه !

 

[Dshafiyoon]

پاسخ : سوتي زياد ميدي؟ميشه واسه ماهم بگي بخنديم؟

ديشب كلي مهمون داشتيم وقتي داشتن مي رفتن ساعت3 بود كه يكيشون گفت ببخشيد خيلي زحمت داديم منم حواسم نبود گفتم اره خيلي بعد مامانم مي خواست درستش كنه گفت بچه ام هيچي تو دلش نيست همش حرف دلشو ميزنه!

 

[Dshafiyoon]

پاسخ : سوتي زياد ميدي؟ميشه واسه ماهم بگي بخنديم؟

يه بار باباي يكي از دوستام اومده بود دفتر مديركه بگه بچه ي من فقط در مواقع ضروري گوشي مياره چرا گوشيشو گرفتيد؟ .مدير گفت اجازه بديد پيجش كنم بياد باباش گفت نه زحمتتون مي شه الان زنگ ميزنم به گوشيش.

 

[chemistry_world]

پاسخ : سوتي زياد ميدي؟ميشه واسه ماهم بگي بخنديم؟

یکی از دبیرامون بود ما بهش می گفتیم خانم بزرگوار ولی فامیلش یه چیز دیگه بود...
یه روز تو سالن دیدمش از دور داد زدم گفتم:بچه ها خانم بز...همون وقت مکث کردم دیگه چیزی نگفتم.خانمه هم با کمال تعجب و خشونت...

 

[darrande]

پاسخ : سوتي زياد ميدي؟ميشه واسه ماهم بگي بخنديم؟

آها یه سوتی
تا حالا مثلث abcd دیدید !
یا چهار ضلعی abc
اینا برا المپیادی ها عادی هست.
یه بار دبیر عربی قبل زنگ آمد کلاس بچه هایی که میومدن کلاس با یه فحشی حرکتی یا ضربه ای به در یا فحش دادن به همین دبیر عربی میومدن و کل کلاس(بچه هایی که تا اون موقع اوومده بودن)میترکید.
وقیافه دبیرمون میشد :81::81:

 

[B.mikaniki]

پاسخ : سوتي زياد ميدي؟ميشه واسه ماهم بگي بخنديم؟

یه باز با مامانم داشتیم برنامه تلویزیون نگا میکردیم بعد دختره خیلی صورتش آرایش تمیز داشت منم اومدم گفتم مامان ببین چه قد ص ورتشو میکس کرده (به جای میک آپ):78:

 

[soha-m]

پاسخ : سوتي زياد ميدي؟ميشه واسه ماهم بگي بخنديم؟

من یه بار طبق معمول از همه زود تر شامم رو خوردم اومدم بلند شم به جای اینکه بگم دستتون درد نکنه
گفتم
مامان خداحافظ

یه بار هم کتابم رو فکر کنم گم کرده بودم یه ساعت داشتیم با دوستنم دنبالش می گشتیم آخرش دیدم دست خودم بوده
دوستم هم گیج تر از خودم

یکی از دوستان داشت تعریف می کرد یکی از استاد های دانشگاه میره یه جا ماشین با خودش می بره وقتی می خواسته برگرده فکر می کنه ماشین نیورده ماشینش رو جا می ذاره و میاد ..........................

 

[MUTE]

پاسخ : سوتي زياد ميدي؟ميشه واسه ماهم بگي بخنديم؟

یه بار سر کلاس شیمی آلی استاد یه سوال دادن که ما حل کنیم 5 تا محصول داشت !
منم اولین نفر حل کردم و خوشحال بلند شدم که نشون بدم !
از اون 5 تا فقط یکیش درست بود ! تو 4 تای دیگه برای کربن 5 تا پیوند کشیده بودم !!! :204:

 

[darrande]

پاسخ : سوتي زياد ميدي؟ميشه واسه ماهم بگي بخنديم؟

از این سوتی ها منم زیاد دادم مثلا با دوچرخه رفتم بانک پیاده برگشتم
یه بار پای تخته هم sin رو نوشتم sim کل کلاس خندید.