Someone-new

New Member
ارسال ها
28
لایک ها
21
امتیاز
0
#81
پاسخ : شب شعر

آخیی ..

دلم واسه اینجا تنگ شده بود ..

چرا دیگه کسی به اینجا سر نمیزنه ؟
 

Wizard

Moderator
ارسال ها
534
لایک ها
1,253
امتیاز
93
#82
پاسخ : بحث و همفکری روی اشعار مختلف و تجزیه و تحلیل آن ها

به نام خداوند دانا و توانا


سلام بر همگی

این شعرم رو چون در تکلف شعری که می خواستم بگویم مانده((با آواز مخصوصی قشنگ می شد ولی به صورت خالی فکر نمی کنم)) بودم. گفتم



چرخم در این بیت دگر سودی ندارد

شعر بی معنی که دگر لطفی ندارد
چون تکلف در این کلیه شعر دشوار است

دامن ما از این دایره لغویات پنهان است
شعر گفتن کار دل هرکس نیست

در شعر نیک ،ایراد نظردن خوبی نیست
نی از دامن شر جهول خود مستوریم

نی بر سرباغ معلومات مقبولیم
چون که خواها ز دل مقصود دلی برسانم

قافیه ی مرا بس کند به راه گمراهم
از بس که آهنگ پلید بشنیدیم

ریشه ی شعر همی گفتن کندیدیم
از بس که در موسقی زشت مفتونیم

دیگر نشاید شعر که ما مردودیم


 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Wizard

Moderator
ارسال ها
534
لایک ها
1,253
امتیاز
93
#83
پاسخ : شب شعر

به نام خداوند دانا و توانا

سلام بر همگی

دوستان این شعر جدیدم هست، امیدوارم انشاالله مورد پسندتون و مفید واقع شده باشه



این شعری که تو فکر می کنی ساده نویسم/ بدون از دل شکستگی دل، دارم می نویسم

چه خوب گفت دوست من در وقت شعری/که شعری کن ساده، در مغز حقیقی

بهار دوستان ،الان اینک بدونید/ که شعری نقل کنم ، مطلب بدونید

مبادا چون شدید فاتح این گود/دلی را بشکنید آرام بسی خورد

نباشد اینطوری که علم کند باز/ که عالم بشکند علمجو به هر راز

تو ای عالم که خود دانی همی راز/چطوری می شکند عالم به این راز

زجایی بشنیدم رازی که زیبای/ که هر ساقه درخت بار، سر به زیر آی

تو ای عالم که خود عالم بدانی/ به هنگام طلب سر زیر بیاری

لطیفی تو که شعرت پند و اندرز/ تو خود کی می کنی عامل به این گز


اول از خدا به خاطر لطف بزرگش و بعد از دوست عزیزم، جناب آقای farhad_4x به خاطر تشویقشون و مطلب مفید((در رابطه باشعر)) که گفتند تشکر می کنم،

و مغز حرف ایشون رو در شعر نوشتم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
ارسال ها
2,157
لایک ها
3,082
امتیاز
113
#84
پاسخ : شب شعر

به نام خداوند دانا و توانا

سلام بر همگی

دوستان این شعر جدیدم هست، امیدوارم انشاالله مورد پسندتون و مفید واقع شده باشه



این شعری که تو فکر می کنی ساده نویسم/ بدون از دل شکستگی دل، دارم می نویسم

چه خوب گفت دوست من در وقت شعری/که شعری کن ساده، در مغز حقیقی

بهار دوستان ،الان اینک بدونید/ که شعری نقل کنم ، مطلب بدونید

مبادا چون شدید فاتح این گود/دلی را بشکنید آرام بسی خورد

نباشد اینطوری که علم کند باز/ که عالم بشکند علمجو به هر راز

تو ای عالم که خود دانی همی راز/چطوری می شکند عالم به این راز

زجایی بشنیدم رازی که ریبای/ که هر ساقه درخت بار، سر به زیر آی

تو ای عالم که خود عالم بدانی/ به هنگام طلب سر زیر بیاری

لطیفی تو که شعرت پند و اندرز/ تو خود کی می کنی عامل به این گز


اول از خدا به خاطر لطف بزرگش و بعد از دوست عزیزم، جناب آقای farhad_4x به خاطر تشویقشون و مطلب مفید که گفتند تشکر می کنم، و مغز حرف ایشون

رو در شعر نوشتم.

شما خیلی خوب شعر می گین اما یک نکته : در یک شعر به قافیه حداقل احتیاج است!!!!!!!!!!( ناراحت که نشدید؟)
 

Wizard

Moderator
ارسال ها
534
لایک ها
1,253
امتیاز
93
#85
پاسخ : شب شعر

به نام خداوند دانا و توانا


سلام بر شما

خیلی ممنون از حسن نظر همگی دوستان که این شعر ناقابل من رو پسندیدند

البته که شما درست می گویید، حداقل مطالب در شعر قافیه است. و این جز نواقصات کار من هست. منتها از مطالعه و استمرار در شعر گفتن، شعر به

مدد الهی روان می شود. و مثلا خود شما که در ادبیات سر و سری دارید. نباید به خودتان تکلف کنید که نتونید شعر بگید. و لزوما نباید حتما اولین شعرتون

مانند اشعار پروین اعتصامی و ملک شعرای بهار قوی و بدون نقص باشه((منظورم این است که عام نتوانند هیچ ایراد بر شعر بگیرند)) و چیزی که نیاز هست.

احساس نیاز به شعر گفتن است، چون نیاز آدمی را به رفع نیاز وا می دارد و بعد ابزار آلات مختلف که بتواند شعر بگوید. اساسا چون می دونید که شعرتون

بی وزن هست نباید از اون صرف نظر کنید. و برعکس باید شعر بگید، الان اگرچه شعرم از لحاظ وزن کم غلط ندارد. منتها اینطور فکر نکنید که اول بار که

این شعر رو گفتم. غلطش از این زیاد تر نبوده و من هم در حین کار و هم در موقعی که می خواستم شعر رو در سایت بنویسم. یکسری اصلاحیاتی انجام دادم.

یکی از معلم دبستانم که شاعر کودکان بود می گفت که بچگی خودتان را نگه دارید(( یادم نیست از کسی نقل کرد و یا خودش گفت ولی چیزی که گفت

؛مغزش همین بود. ولی فکر می کنم ایشون گفت)) و این هست که نباید تکلف کرد. مثلا ((حالا نه اینکه این کارشون رو در عموم بگذارن)) اگر جایی از شعر شاعری،

احساس کردند می خواهند ابیاتی زیاد کنند. این کار رو برای تمرین انجام بدهند تا شعر بگویند. لزوما نباید حتما کسی اولین اشعارش صحیح باشه تا بتونه شعر

بگه. باید از اشعار ساده شروع کنه و کم کم، اصول مختلفی رو که در کتاب ها((نظیر همون وزن شعر))می نویسند، در شعرش پیاده کنه. و من هنوز مبتدی هستم

و خوش حال می شم که اصولی که اگر رعایت می کردم، شعرم بهتر می شد رو به همه بگید((که نه تنها من، بلکه همه سود ببرند))، همانطور که یکی از دوستانم

به من پیشنهادی کردند و پیشنهاد ایشون باعث شد در این شعرم، نسبت به شعر هایی که قبلا در این سایت می نوشتم، تغییراتی انجام بدم .

موفق و سربلند باشید
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

moham_mad

New Member
ارسال ها
27
لایک ها
33
امتیاز
0
#86
پاسخ : شب شعر

سلام دوستان این شعر بیشتر از اینه ولی فکر میکنم بقیه بیت هایی که گفتم اضافه هست :

دیگر نمیخواهم ز عشق او بخوانم
بس خوانده ام دیگر نمیچرخد زبانم
دائم ز او گویم ولی دل یاد او نیست
شاید نشاید بیش ازین عاشق بمانم
 

Someone-new

New Member
ارسال ها
28
لایک ها
21
امتیاز
0
#87
پاسخ : شب شعر

سلام ..

ممنونم که دوباره اين بخشو راه انداختين ..

ميخواستم در مورده حرفه آقای محلّط صحبت کنم .. ببينيد من نميگم آدم نبايد شعر بگه .. من ميگم هر کسی تواناييه شعر گفتنو نداره ..

اينو همه ميدوننو نيازی به دليل آوردن نداره .. حتی شعره سپيد هم نياز به ذوقه هنری داره .

چه بسا تو شعره سپيد ، شاعر به خاطر نداشتن قافيه واسه شعرش کارش سخت تر ميشه ..

چون انقدر شعرش بايد گيرايی داشته باشه که نبود قافيه و وزنه عروضی رو جبران کنه ..

به هر حال .. با اين حرفتون موافقم که آدم بايد وقتی حسه شعر گفتن داره بنويسه ..

چون اين حس سراغه کسايی که استعدادی تو شعر گفتن دارن ميآد ..

اما هر کسی بايد سبکی رو که توانايی شو داره انتخاب کنه ..

يه وقته که کسی نميتونه قافيه شعرشو درست کنه اما تشبيه ها و فضايه استعاريه قشنگی رو ميتونه به تصوير بکشه .. پس اين آدم بهتره شعره نو يا سپيد يا موج نو رو انتخاب کنه .. نه سبکه خراسانی ..

همين .. ممنون که متنه طولانيه منو خوندين ..

و یه حرفی رو یادم رفت بگم و اونم اینکه با شعر گفتن نيست که کسی مهارت پيدا ميکنه .. بلکه با شعر خوندن اين مهارت پيدا ميشه ..

و بعد از اينکه خطه شعر نوشتنو پيدا کردين بايد شعر بنويسين ..

در همين زمان از شعر گفتن به کلمات زيادی نياز پيدا ميکنين

پس هرچی بيشتر شعر خونده باشينو کلمه بلد باشين کارتون راحت تره ..

:)
 

Wizard

Moderator
ارسال ها
534
لایک ها
1,253
امتیاز
93
#88
پاسخ : شب شعر

به نام خداوند دانا و توانا


خیلی ممنون بابت مطالب مفیدتون، و همچنین بابت اینکه در این بحث شرکت کردید

البته حرف شما صحیح و متین

و کسی که شعر سپید می گه به سبب اینکه شعر قافیه و وزن نداره، باید در جنبه های دیگر بسیار قوی باشه.

و البته شما صحیح می گویید که که شعر خوندن باعث تقویت شعر گفتن می شه. و این راه حلی که من گفتم برای کمک به عملی کردن هست. و الا وقتی کسی قوه ی

نهانی((انرژی پتانسیل)) نداشته باشه، چطوری می خواد قوه ی نهانیش رو آشکار کنه؟

ولی مطلبی که هست این هست که شاید در همه استعداد نباشه، ولی این دلیلی نیست که همه ی کسانی که شعر نمی گویند ، این استعداد رو ندارند. بلکه احتمال داره

کسی که نمی گه مانند کسی باشه که بذر در خاک داره، ولی بهش آب نمی ده. و اگر نخواد آب بده ، اون بذر نا مرغوب می شه. پس بهتر هست زودتر آبیاری کنه تا بتونه دانه

گیاهش رورشد و نمو بده. و لزوما اگر اون بذر شعرش مثنوی نبود، این نباشه که آب نده، و اگر شعر نو هم بود آب بده

اشعار اگر از دل باشند خوبند، و اگر در تکلف باشند، چه اشعار نو و چه اشعار به سبک قدیمی، کمی حس تکلف، شعر را بی رنگ و بو می کنه. و اشعار جناب استاد سهراب

سپهری اگر توجه کنید ((بر اساس همون شعر های درون متن کتاب فارسی دبیرستان ریاضی و تجربی هم که فرض کنیم)) همان شعر قایق ایشون ، که می گویند: قایقی

خواهم ساخت ...

بر خواننده این احساس می شود که احساس دل است. و به قول شاعر که می گوید

سخن کز دل بر آید- لاجرم بر دل نشیند

و به نظرم اینجا باید محلی باشه برای اینکه اشخاص مبتدی، چون خود من بیا آیند و اشعارشون رو بگویند و اشخاص با تجربه ای مثل شما ایراد این اشعار رو بگیرند.

موفق و سربلند باشید
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

باران

New Member
ارسال ها
30
لایک ها
71
امتیاز
0
#89
پاسخ : شب شعر

این شعر روبچه 12 ساله نوشته فقط با عرض معذرت اولش رو یادم نمیاد بگید نظرتون چیه؟
.........آسمان غرید
زمین دگرگون شد
و تاریکی غالب گشت
زیرا: ....................
در گوشه ای نچندان دور پسری گفت به بلندی تو نامت پدر نیست!
و در گوشه ای دیگری پسری آسمانی غمگین دید و گفت:
آه پدرم کجایی؟!!!!!!!!!
مادر دستی بر سرش کشد و گفت :
او در قلب آبی است!
هر کس که نداند پدر کیست ، زنده نیست!
گویا به گمانم پسری مرد هم اکنون!
 

ash1374

New Member
ارسال ها
253
لایک ها
422
امتیاز
0
#90
پاسخ : شب شعر

سلام
بحثتون رو خوندم و یه چیزایی به نظرم اومد که فکر کنم، بد نباشه بگم. شاید کمکتون بکنه.

جناب محلط
این خیلی خوبه که شعر میگین. خیلی خوبه که شجاعت نوشتن و اونم شعر نوشتن دارید، که این خودش گام مهمیه ولی...

ولی ما وقتی می خواهیم یک کاری رو شروع کنیم باید یکسری ضوابط و قوانین حاکم بر اون کار رو بپذیریم. وقتی می خواین به سبک کهن شعر بگین باید بپذیرید که شعرتون نیاز به وزن و قافیه داره. صرف اینکه هر چی به ذهنمون میرسه بنویسیم کمکی به تقویت ما در این زمینه نمی کنه. مثل این می مونه که مثلا می خواهیم ریاضیمون خوب شه، حالا یه ماشین حساب بر می داریم هی اعداد چهار رقمی رو در هم ضرب می کنیم ببینیم جوابش چی میشه. لازمه شعر بگید. ولی در چهار چوب قوانینش. اولش شاید سخت باشه. ولی همین سختیه که یه شاعر رو میسازه. ضمن اینکه همونطور که یکی از بچه ها خیلی به جا اشاره کرد، اگر مثلا انتخاب قافیه براتون سخته، یا نمی تونین وزن شعر رو رعایت کنین، لازم نیست به سبک کهن شعر بگین. شعر نو هم شاید بخشی از فلسفه ی وجودیش همین بوده. همونطور که خودتون هم گفتید کسی انتظار نداره در اولین قدم دیوان حافظ بسرایید. ولی مطمئنم حافظ هم وقتی وزن و قافیه رو شناخت، اولین شعرش وزن و قافیه داشت(حداقل تقریبا مطمئنم).

وقتی شما توی وزنتون، توی قافیتون، توی انتقال مفاهیم و... گیر می کنین، اون وقته که احساس می کنین باید بیشتر یاد بگیرین. باید بیشتر شعر بخونین. باید سبک های مختلف شعری رو یاد بگیرین. باید عناصر زیبایی شعر رو بشناسین و باید...

پس من نمیگم شعر نگید. بگید ولی در چهارچوب قوانین سبک شعری که انتخاب می کنین. و همین جا مطرح کنین تا راهبر های یا بچه های دیگه مشکلاتش رو بتهون گوشزد کنن و این طور شعر هاتون رو قوی تر کنین. ولی مشکلات(وزن و قافیه و مضمون و ...) این شعر ها رو خودتون ظاهرا می دونین.

یه نکته ی دیگه اینه که چیزی که واسه شعر لازمه فقط احساس شعر گفتن نیست. مرحوم قیصر امین پور توی شعر "لحظه ی شعر گفتن" میگه:

باغ سبز خدا در دل ماست/میوه ی باغ، شعر و ترانه
شعر هم مثل هر میوه دارد/ریشه و ساقه و برگ و دانه

ریشه احساس و فکر و خیالش/دانه مضمون و معنای شعر است
ساقه اندام و شکل و زبانش/برگ آهنگ و آوای شعر است

شعر هایی که شما نوشتین فقط ریشه داره. همونطور که گفتم این خیلی مهمه و لازمه ی رشد هر گیاه ریشه است. اما کافی نیست. به ریشه ی خالی اگه آب بدین رشد نمیکنه.

خلاصه اینکه وقتی میشه اسم شعر روش گذاشت که میوه بده.

امیدوارم اگر عمری بود از این به بعد شعر های خوبتون رو درست ، توی این تاپیک ببینم.

امیدوارم ناراحت نشده باشین. فقط قصد کمک داشتم. موفق و شاعر باشید
 
ارسال ها
344
لایک ها
600
امتیاز
0
#91
پاسخ : شب شعر

همونطوری که دوستمون هم گفتند...
این که کسی میاد شعر میگه...بعد قدرت و جرات و شهامت داره اون رو بیان کنه ...خودش خیلی مهمه...!
اما شعر گفتن صرف گفتنش نیست...!
شعر باید وقتی گفته میشه که روی تک تک واج های اون شعر فکر شده باشه...!
شعر نو و کهن هم فرقی نداره...
اگه نشه میشه همین شعرای پست مدرنی که الان داریم می بینیم...
مشکل سبک سنتی اینه که ما اونقدر شاعر قوی داشتیم که وقتی میخوایم مضمونی رو با قافیه و ردیف بیان کنیم...
باید یه چیز فرای تصور قوی باشیم...اونوقته که شعر ناخودآگاه خواننده خودش رو جذب میکنه...
تموم تصویر و بیان شاعر باید جدید باشه...!
بعدم این جمله که میگین هرچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند هم لازمه اما کافی نیست...!
خیلی وقتا ما بعضی از حرفها رو از ته دل میزنیم اما واقعا دل نشین نیست...!
شعری میتونه جذب کنه...میتونه قشنگ باشه...
که یه تصویر قشنگ...نه لزوما اون چیزی که شاعر مد نظرشه...یه تصویر قشنگ ایجاد کنه واسه خواننده...
توی شعر نو هم همینطور...
شاید یه شعری نهایتا شعرش دو جمله بیشتر نباشه...
اما همون دو جمله به قدری کافی باشه و ضربه زننده که شما ناخودآگاه تحسین میکنید اون شاعر رو...!
البته اینجا جایی نیست که کلی شاعر قدر توش باشن...
اینجا یه جمع ِ ادبی کوچیکه با آدمایی که اطلاعاتشون تقریبا دریه سطحه..
و هدفش هم اینه که اگه کسی فکر میکنه همون انرژی پتانسیل رو داره...
کمکش کنیم که تو راه درستی تبدیلش کنه...
و همونقدری که اطلاعات داریم بهش بدیم که کمکش شه..!
 
م

ماری کوری

Guest
#92
پاسخ : شب شعر

سلام.
یکی از شعر نو هام رو مینویسم،ممنون میشم اگه اشکلاتش رو بهم بگید
" کاسه در دست من است
و نگاهم نگران
آب پاشم به پشت قدمت
لیک تو می روی و
خاطره می ماند
و قناری دلم
هر دم آواز تو را می خواند

زنگ در باز صدا می زندم
دل من می لرزد
و نفس از قفس آزاد شده،
پابرهنه بدود

چه کسی می داند
چه کسی پشت در است؟
شاید این بار نگاهم به طوافت برود
شاید این بار دوباره در این خانه ی دل
قاب عکس رخ تو خواهد شد

چند شاخه گل سرخ
تر و تازه ،مشتاق
پشت من پنهان است
بوی این گلها هم
آرزوی دست هایت دارند

دست بردم و به آرامی من
به خیالت در دل کردم باز
تو نبودی و کسی
پشت در از تو نشانی ننگاشت

کوچه را دیدم باز
بچه ها خندانند
همه با هم گفتند :
"توپ ما در وسط حوض دلت افتادست،
می شود توپّ ما را بدهی؟""

راستی شرمنده:9: ببخشید طولانی شد
 
م

ماری کوری

Guest
#93
پاسخ : شب شعر

یکی از دو بیتی هام رو هم مینویسم:
چه بگویم زغمت کز غم عشقت شادم/به هوای در کویت ز جهان آزادم
همه درد است سزایم ز طلب زین درگه/من ز شیرینیِ تلخی غمت فرهادم
(ساغر)
من وزن های عروضی مخصوص اشعار مختلف رو بلد نیستم ،اگه میشه یکی توضیحشون بده (البته به نظر من برای شعر گفتن نباید خودت رو درگیر وزن و قافیه کنی، فقط کافیه به احساساتت اجازه ی تراوش کردن بدی.)
 

ash1374

New Member
ارسال ها
253
لایک ها
422
امتیاز
0
#94
پاسخ : شب شعر

در مورد شعر اولتون من هیچ ایراد خاصی به ذهنم نرسید. خیلی شعر خوبی بود. چند جا میشد، شعر آهنگین تر باشه ولی بازم شعر خوبی بود. بچه های دیگه حتما دقیق تر از من در موردش نظر خواهند داد.

یکی از دو بیتی هام رو هم مینویسم:
چه بگویم زغمت کز غم عشقت شادم/به هوای در کویت ز جهان آزادم
همه درد است سزایم ز طلب زین درگه/من ز شیرینیِ تلخی غمت فرهادم
(ساغر)
من وزن های عروضی مخصوص اشعار مختلف رو بلد نیستم ،اگه میشه یکی توضیحشون بده (البته به نظر من برای شعر گفتن نباید خودت رو درگیر وزن و قافیه کنی، فقط کافیه به احساساتت اجازه ی تراوش کردن بدی.)
یه چندتا چیز به ذهنم میرسه که شاید مفید واقع بشه.
اولیش در مورد شعر نیست. فکر کنم به همچین شعری نمیگن دوبیتی. دوبیتی باید وزن خاص داشته باشه. احتمالا "مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل". اگه اشتباه می کنم حتما بگید چون مطمئن نیستم
یک چیز دیگه هم اینه که این شعرتون هم خیلی خوبه. مشکل وزنی و ... نداره. ولی یکم از نظر موضوعی و از نظر ترکیب های بکار رفته، روتین و کلیشه ایه. حس رو به خوبی منتقل نمیکنه. تقریبا تمام جملات شعرتون رو با یکم پس و پیش میشه به وفور جا های دیگه دید. نمیگم باید شعرتون کاملا با هر شعری فرق کنه ولی یکم ابتکار توی شعر میتونه خیلی تاثیر پذیر ترش کنه. گرچه این جور ایراد گرفتن شاید خیلی بی رحمانه باشه. ولی شما که به این خوبی شعر میگین حتما این مشکل رو هم میتونی حل کنین.
 

amircaracas

New Member
ارسال ها
36
لایک ها
16
امتیاز
0
#95
پاسخ : شب شعر

سلام.من تازه نوشتن رو بطور جدی شروع کردم.البته ادبیات از علاقه مندی های من بوده ولی...بگذریم.فقط دو بیت.ممنون میشم نقد کنید.
ای شکسته اینه،شیشه ات اینجاست هنوز...ای سرو قطع شده ریشه ات اینجاست هنوز
ای که تیشه به ریشه ی قلب من زدی...رفتی ز کلبه ام ولی تیشه ات اینجاست هنوز
 

amircaracas

New Member
ارسال ها
36
لایک ها
16
امتیاز
0
#96
پاسخ : شب شعر

بله.بعد از گذشت حدود 15 روز خیلی از نقد های پر ارزش و مفیدتون تشکر میکنم:71:.و واقعا از کسانی که چراغ این تاپیک رو روشن نگه میدارن و هرروز به اینجا سر میزنند و پست میدهند ممنونم.:82::116:
 

amircaracas

New Member
ارسال ها
36
لایک ها
16
امتیاز
0
#97
پاسخ : شب شعر

در اخر یک دوبیتی از خودم باز میذارم.دفعه قبلی که قابل ندونستید.انشاالله این بار با نظرات پخته تون این شیدا را شاد کنید.
در اینه چون اینه در خود شکستم...مجنون شدم و مست شدم و دیوانه گشتم
خواستم بگویم ماه من با ما باش...باز که دیدمت فهمیدم مرداب هستم
الف.شیدا
 

B.mikaniki

New Member
ارسال ها
275
لایک ها
567
امتیاز
0
#98
پاسخ : شب شعر

سلام.من تازه نوشتن رو بطور جدی شروع کردم.البته ادبیات از علاقه مندی های من بوده ولی...بگذریم.فقط دو بیت.ممنون میشم نقد کنید.
ای شکسته اینه،شیشه ات اینجاست هنوز...ای سرو قطع شده ریشه ات اینجاست هنوز
ای که تیشه به ریشه ی قلب من زدی...رفتی ز کلبه ام ولی تیشه ات اینجاست هنوز
سلام دوست خوب با عرض پوزش بابت تاخیر ...هرچند که من خیلی وقت بود این تاپیک رو ندیده بودم...دوست عزیز اگر تازه شروع به نوشتن کردید به نظرم از متن های ادبی شروع کنید قبلا هم توضیح داده بودم دایره لغات ادبیتون رو افزایش بدین تا برای سرودن شعر به راحتی از کلمات جایگزین استفاده کنین.شعر شما از لحاظ معنی خیلی قویه اما متاسفانه قوانین عروض و قافیه در اون اصلا رعایت نشده اگر علاقه زیادی به شعر گفتن دارین حتما بحث عروض رو یه مطالعه مختصری بکنید این مطالعه باعث میشه روان تر و سلیس تر شعر بگین و سکته های وزنی هم کاهش پیدا میکنه و از همه مهمتر گیرایی و جذابیت 2بیت شعر چند برابر میشه...
موفق باشید
 

Wizard

Moderator
ارسال ها
534
لایک ها
1,253
امتیاز
93
#99
پاسخ : شب شعر

به نام خداوند دانا و توانا

للمعلمین العربی الذین :211: و لا للمعلمین العربی الذین :115:


لِما انَتَ بِاِشغالِ مَکانی

لِما اَنتَ فِی اِسکانِ لِسانی
وَ لَو اَعلَم بِما کانوا بِاَصغار

لِما تَصعَب فصولَ فی دِراسی
اَنا اَطلِب لَکَ مِن حَیثِ اَسهَل

لِما لَن اَطلِبی سَهلَ رِحالی
اَنا فی فِکرَه مِن قِصَهٍ الحُب

لِما اَنتَ بِاِاشغالِ مَکانی

ارجوا منکم نظراتکم و انتقاداتکم و اعذر به ای اشکال فی هذه انشوده و من الکل حروف الذی یسبب حزن






 
آخرین ویرایش توسط مدیر

rayehe

New Member
ارسال ها
132
لایک ها
163
امتیاز
0
پاسخ : شب شعر

آقا شما کلاس خصوصی عربی هم میزارین؟ساعتی چند میگیرین؟آخه دُبَرای عزیز عربی بسیار گران تشریف دارند.شما خود نیز حاذقید که عربی درسی است شیرین تر از عسل و فهم و هضم آن همانند هلو (!)سهل است:21:
اگه میشه توی همین سایت کلاس مجازی بزارین که همه هم از این موهبت الهی مستفیض بشوند. :4::4:ان شاء الله
 
بالا